• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

دلنوشته‌های صابر ابر

Mr.sadr

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
91
پسندها
36
دست‌آوردها
18
همه چیزش یجور دیگه بود...!
صبح ها خیلی زود بلند میشد
میرفت تو حیاط و دستاش و پشت کمرش گره می کرد و راه می رفت،
یه تنهایی داشت که شبیه سنش نبود،
یهو به نظرم خیلی سن و سال دار می شد،
یذره بعدش می شد
عین بچه ها،
منم خوشم می اومد
حواسش به همه چی بود،
به همه، من.
یجوری دلبری می کرد
که هیچکس نمی کرد،
می گفت: تو مجله خارجیا آدما رو تخت صبحونه می خورن، دیدی ؟
نمیگفت بیا رو تخت صبحونه بخوریم، یجوری همه الکیا رو واقعی می کرد
که اصلا نمی فهمیدی،
یهو می دیدی شده عادت ...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین