کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
من یه رمان دقیقا شبیه همین خوندم که اسمش سفر به دیار عشقه ولی دختره اسمش نوا نیست اسمش ترنمه ولی دوستش اسمش ماندانا بعد خواهر ترنم اسمش ترانه اس نامزد ترنم اسمش سروشه نامزد ترانه که برادر سروشه اسمش سیاوشه
به احتمال خیلی زیاد همین رمان رو خوندی فقط اسم شخصیت هاش فرق میکرده
سلام دوستان😊
من چند سال پیش این رمان رو خوندم که دختره با یه پسری به اجبار ازدواج میکنه.
با اینکه دختر آزادی هست، اما به صورت فرمالیته با چادر جلوی پسره ظاهر میشه تا صورتش رو نبینه.
تا اینکه پسر به مهمونی دعوت میشه که دختره هم از طرف کس دیگه ای به همون مهمونی دعوته.
وقتی همدیگرو میبینن، دختره اونو میشناسه اما پسره بدون اینکه اطلاع داشته باشه اون کیه، ازش خوشش میاد.
یه روز اتفاقی چادرشاز سرش میکشه و پسره صورتش رو میبینه.
متاسفانه بقیه داستان یادم نیست فقط فکر کنم که اسم دختره نفس بود.
ممنون میشم اگه میدونید راهنماییم
سلام
اسم رمانی که یه دختر مدیر شرکتی هست که فقط ۷ کارمند داره و هیچکس نمیدونه اون کی هست و پدر و مادرش در تصادف مردن و از پدر بزرگش متنفره ولی در مهمانی هایی که پدر بزرگش میگیره شرکت میکنه بدون اینکه کسی اون رو ببینه