• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

ف.جیم

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام

وقت بخیر

خیلی وقت پیش یه رمان خوندم

دختره از شوهرش ج

دا میشه چون بچه دار نمیشه

بعد میره با عموی شوهرش ازدواج میکنه ک سن بالاس و بسیار پولدار.

یه تیکه هم یادمه ک باعموعه میرن مراسم نامگذاری بچه شوهر قبلیش یه معرکه راه میندازه.

یا اینکه بر اساس یه افسانه یه گردنبند میگیرن و خون انگشت حلقه شکن رو میریزن تو اون گردنبنده ک همیشه باهاشون باشه و عشقشون ابدی.


کسی میدونه اسمش چیه؟من دارم خل میشم از فکر کردن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ف.جیم

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
سلام
وقت بخیر
حقیقتا انقدر فکر کردم دارم خل میشم

چندسال پیش یه رمان خوندم
دختره از شوهرش جدا میشه چون بچه دار نمیشه،و شوهره بلافاصله با دختری ک مادرش انتخاب کرده ازدواج میکنه
بعد میره با عموی شوهرش ازدواج میکنه ک سن بالاس و بسیار پولدار.
یه تیکه هم یادمه ک باعموعه میرن مراسم نامگذاری بچه شوهر قبلیش یه معرکه راه میندازه.
یا اینکه بر اساس یه افسانه یه گردنبند میگیرن و خون انگشت حلقه شکن رو میریزن تو اون گردنبنده ک همیشه باهاشون باشه و عشقشون ابدی بشه.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

samad

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

درسا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام دنبال رمانی هستم که دختره مهندس هست و پسره نمایشگاه ماشین داره. از مشخصات ظاهری دختره موی بلند و اندام فوق العاده زیبا هست دختره قرار برای پدر پسره یک نقشه ساختمان بکشه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara55

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
سلام یک رمان بود ک دو تا نویسنده خانم و آقا داشت در مورد دو تا دختر و پسر بود ک اسمشون یادم نیست ولی دخترخاله پسرخاله بودن و پسره خارج بود برگشت و هر کدوم از دیدگاه خودشون داستان رو مینوشتن دختره ک ایران بود با ی پسره ک والیبالیست بود تو دانشگاه می‌گشت و ی خواهر هم داشت ولی آخرش با پسرخاله عروسی کرد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sama21

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام دوستان
دختره وکیل دادگستری هست فقط با چه مجرمی روبه رو میشه🥺🧹

سرفه مصلحتی کردم و درست ردی صندلی نشستم و روبه سربازی که کنار اون مجرم وایساده بود گفتم:لطفا پارچه رو از روی صورتش بردارید !!

سرباز چشمی‌گفت و پارچه رو از روی صورت اون مجرم برداشت .
خیلی مشتاق بودم ببینم این‌کسی که همه شهر و زیر رو کرده چه قیافه ای داره.

با برداشته شدن پارچه با چیزی که تصور کرده بودم خیلی فرق داشت یه پسر حدودا ۳۰ ساله به صندلی تکیه داده بود و خوابیده بود.

ولی چیزی که بیشتر از هر چیزی منو جذب خودش کرده بود دستای پر و درشتش بود مثل اینکه ورزش کاره لابد.
سرم و پایین انداختم و چادرم و درست کردم و رویه اون سرباز گفتم:بیدارش کن!

سرباز دوباره چشمی گفت و با حرکت بدی پسره رو تکون داد .که یهو پسره چشماشو باز کرد و توی یه حرکت ناشیانه از گلوی پسره گرفت .
و زدش به دیوار و با صدای بمم و گیرای گفت:سیاوش از هزار میلیارد پول میگذره ولی از خوابش نمیگذره .و تو..!

قبل اینکه بزاره ادامه بده بلند شدم و گفتم:اقا بشین سر جات ولش کنید!!

با شنیدن صدام برگشت سمتم و نگاهی از سر تا پا بهم انداخت .که اخم کردم و چادرم و بیشتر جلوی بدنم گرفتم .

که سربازه رو ول کرد و اومد روبه روم روی صندلی نشست .
به سرباز گفتم همونجا وایساده و نزدیک نشه .
دستی به صورتم کشیدم و روبه به پسره گفتم :اقای ..!

یه لحظه اینجا فامیلش و یادم رفت چی بود فامیلش؟؟پرونده شو باز کردم و نگاهی بهش کردم فقط اسمش بود و بس و دیگه چیزی توی پرونده اش ننوشته شده بوده.

متعجب لبم و گاز گرفتم و گفتم :اقای سیاوش من وکیل دادگستر هستم اومدم اینجا تا عاام ام یعنی از شما یه جورایی به خاطر کار های که کردید اعتراف بگیرم.

سرم و بالا اوردم و بهش خیره شدم که با پوزخند و ابروی بالا رفته خیره شده به من.

هوفی کشیدم و یه برگه از توی کیفم بیرون کشیدم و همراه با ضبط سوت و روی میز گذاشتم و گفتم :لطفا کار های که انجام دادید و برام شرح بدید !

پسره خنده ای کرد که واقعا روی مخم بود و بعدش گفت:جدا باور کنم سرهنگ امیری برای اعتراف کشیدن از من یه دختر بچه اونم با صدای اینقدر بچگونه تر و اورده که از من رئیس مافیا و بزرگ ترین خلافکار اعتراف بگیره!

بازم مثل زمانی که میخواستم جواب دندون شکنی بدوم دستی به دماغم کشیدم و گفتم:شما نمیخواد مفتش سرهنگ باشید لطفا بگید چیکار کردید یا دارید میکنید که من ثبت کنم باید برم!!

چشماشو ریزکرد و لبخند عجیبی زد و گفت :باشه بنویس! اینجانب سیاوش فامیلم نقطه چین تا حالا ۵۰ تا دختر و کشتم .

با این حرفش شکه سرم و بالا اوردم که چشماش ‌ و درشت کرد و گفت :بنویس بنویس!!

اب دهنم و قورت دادم و شروع کردم به نوشتن باقی مطالب :من مواد جابه جا کردم .من ۲ تا از شریک هام و کشتم من قرار چند وقت دیگه یه کارخونه رو به اتیش بکشم و الان هم میخوام این خانوم وکیل ناز نازی رو بدوزدم .
همینجور که مینوتم یه لحظه اخر حرفش مکث کردم الان این چی‌گفت که سرم و بالا اوردم و دیدم سرباز پخش زمین شده و سیاوش اسلحه به دست‌ اب دهنم و قورت دادم و اروم از روی صندلی بلند شدم که نزدیکم شد

که جیغی کشیدم‌و گفتم :بابا جون!!
به سمت در رفتم که سریع از پشت من و کشید توی بغلش و اسلحه رو به اصطلاح کشید توی بغلش و گفت :دیدی گفتم‌ امیری یه دختر بچه بابایی رو برای بازجویی از من فرستاده من میدونم چیکار کنم باهات

اسم این رمان چیه ؟
میشه اسم رمان و بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

reyhanehalizade

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یه رمان بود که دختره از شهره دیگه ای میره تو شهر دیگر واسه دانشگاه ولی وضعت مالی خوبی هم نداشتن اون جا با یه پسره زیاد دعوا میکردن با یه دختر پولدار هم دوست شده بود حتی تو خونه اون هم میموند که یه روز عاشق همون پسری میشه که باهاش زیاد دعوا میکردن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

reyhanehalizade

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
نام

نام رمان : صدای عشق
سلام یه رمان خونده بودم که دختر از شهر دیگه ای میره تو شهر دیگه ای واسه دانشگاه که وضعیت مالی خوبی هم نداشتن تو دانشگاه با یه پسری زیادی دعواش میشد تو خونه دوستش که تو دانشگاه دوست شده بود و دوستش پولدار بود بعد عاشق پسره که تو دانشگاه باهاش دعواش شد بعد پدر پسره وایه ازدواجشون راضی نبود؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Arya

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
یه رمانی قبلا خوندم راجب یه دخترو پسر
پسره از اینستا میره خواستگاری دخترا و دخترا بهش جواب رد میدن

بعدش یه خانواده پولداری(مادر دختره)به پسره میگه بیاد واسه خواستگاری و جواب نه بدن بعدش پدر دختره میفهمه پدر پسره هم خدمتی قدیمیش بوده و هرجور شده این دوتا باهم ازدواج میکنن به صورت ظاهری و از هم بدشون میاد ولی اخر داستان عاشق هم میشن اگه میشه اسم رمانشو بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Arya

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.

سپاس
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین