ویژه رمان های گمشده

Nahal · 2023-01-30

Sara گفت:
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس

اسم رمانی که در مورد دختری بود که با پسرهمسایه اش ازدواج میکنه و یکروز خواهر شوهرش که به شوهرش شک داشته برادرش رو میفرسته دنبال شوهرش،دختره هم فکر میکنه شوهرش با یک زنه دیگه رفته و با اقایی که از دوستای قدیمیشه میره دنبال شوهرش،وقتی شوهرش برمیگرده و ماجرا رو میفهمه باهاش قهر میکنه

MAH2006 · 2023-01-31

سلام میشه اسم این رمان رو بگید دقیق یادم نمیاد که چه موضوعی بود ولی یادمه که پسره یه اتاق داره که سه تا از دیواراش پر عکس دخترس و روی همشون پرده کشیده و آخر آخر رمان اینجوری تموم میشه که پشت چراغ قرمز با بچشون دارن میخندن

MAH2006 · 2023-01-31

سلام دنبال یه رمانم که چیز زیادی ازش یادم نمیاد ولی یادمه پسره یه اتاق داشت که روی سه تا از دیواراش پرده کشیده بود یدونه هم اینجوری تو اتاق خودش بود . وسطای داستان یه شخصی که فک کنم پسر عموی پسرس ادعا میکنه که سرطان داره و دختر داستان رو مدتی پیش خودش نگه میداره و بعد آزاد میکنه و دختره دوباره بر میگرده پیش پسره و آخر آخرش اینجوری تموم میشه که پشت چراغ قرمز با بچشون در حال خندیدن هستن.... میشه اسم رمان رو بگید🥺🥺🥺🥺🥺🥺

MAH2006 · 2023-02-01

عارفه گفت:
سلام،دنبال یه رمان می‌گردم،داشتانش اینه، دختره مامایی می‌خونه و با یه پسرپولدار ازدواج می‌کنه ولی پسره شکاکه و خیلی اذیتش می‌کنه و کتکش میزنه زندانیش می‌کنه به کمک روانشناس آقا پسره درست میشه وقتی دختر حامله‌است فکر می‌کنه شوهرش خیانت می‌کنه و فرار می‌کنه دوقلو دختر پسر میاره چندسال بعد واسه ختم یکی میاد شوهرش اونو با بچه‌ها میبینه

اسمش گل عشق من و تو

MAH2006 · 2023-02-01

عارفه گفت:
سلام
یه رمان هست قبلا خونده بودمش،داستان این طوری بود که دختره با یه پسر روانی ازدواج میکنه،درمان میکنه،به خاطر یسری مسائل میره غافل از اینکه حامله ست،میره و بچه هاش رو به دنیا میاره و باقی داستان کسی میدونه اسمش چیه؟

اسمش گل عشق من و تو

MAH2006 · 2023-02-01

raha.kh گفت:
سلام
من چند سال پیش یه رمانیو خوندم که الان اسمش یادم نمیاد...نه اسم خود رمان و نه اسم شخصیت های اصلیش
خلاصه ش اینه که یه روز یه دختری که شخصیت اصلی داستان باشه لبه ی پرتگاه نزدیک یه ویلا تصادف میکنه و صاحب ویلا که اونم شخصیت اصلیه رمانه اونو میبره خونه ش و وقتی دختره به هوش میاد چون به سرش ضربه خورده فراموشی میگیره...مرده میخواد دختره رو از خونه ش بیرون کنه و بفرسته ش جایی که خانواده ش پیداش کنن ولی دختره کلی التماس میکنه که بمونه پیشش؛این مرده خودش یه دختر داره به اسم نیلی از همسرش که خیلی وقته فوت شده و خودش فکر کنم خواننده بود و فکر میکنم دختره نقاش بود یا یه همچین چیزایی و تنها چیزی که یادشه یه جفت چشمه عسلیه...یه روز که میره لب ساحل دو نفرو میبینه(یه دختر و یه پسر) که دارن درباره کسی صحبت میکنن که هم اسمه خودشه وقتی بهشون نزدیک میشه میفهمه که اینا خواهر برادرشن و اونا هم این دختره رو میبرن پیشه مامانشون که بگن زنده س و همونجا یه پسره میاد جلوش که میگن این نامزدت بوده و اسمش کسراست که با دیدنش خاطرات روز تصادفش به یادش میاد.
آخر سر دختره ب همون مرده که صاحب ویلا بود ازدواج میکنه و نیلی هم از بالای پله ها میفته پایین و میمیره و اینا میخوان از هم طلاق بگیرن چون مرده دختره رو مقصر مرگ نیلی میدونه و بقیه شو دیگه خاطرم نیس...

یک بغل تنهایی

Aliakbar · 2023-02-03

سلام یه رمانی که دخترع سنش کم هست و به خونه مادربزرگش میرع و اونجا با پسر یه خانواده ای آشنا میشع پسرع هم فک کنم اریا بود دخترع بعد از فوت مادربزرگش ناراحت میشع اریا و این دختر به یه مسافرت کوتاه میرن که تو این زمان عاشق هم میشن اگه میدونین کدوم رمانع لطف کنید مرسی

ضحی · 2023-02-03

سلام یه رمانی رو چند سال پیش چاپ شده خوندم اینطوری بود که یه پسر و دختر فکر کنم پدربزرگاشون باهم دوست و آشنا بودن قراره مسافرت (مهمونی )برن دختره سوار اسب پسره میشه و میفته پاش میشکنه پسره میاد کمکش میکنه بعدا دختره عاشق پسره میشه ولی پسره بهش بی اهمیته تا اینکه مامان پسره مریض میشه و میگن تاچند وقت دیگه میمیره و پسره به دختره پیشنهاد میده باهاش صوری ازدواج کنه به خاطر مادرش دختره اول عصبانی میشه وقبول نمیکنه ولی بعدش قبول میکنه اونا ضیغه میکنن ولی جلو مادر پسره دائم میخونش مادر پسره خیلی سعی میکنه بهم نزدیکشون میکنه مثلا به دختره میگه لباس باز بپوشه پسره هم برا دختره غیرتی میشه و حسادت میکنه ولی نمیگه دوسش داره تا اینکه مادره میمیره و دختر میره بعدا معلوم میشه پسره از اول عاشق دختره بود اما چون تو یه تصادف خون مشکوک به ایدز بهش تزریق شده بود فکر میکرده اونم مریضه بعدا معلوم میشه که مریض نبوده و میره دنبال دختره
اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید..🙆

H.mzhr · 2023-02-06

ایدا رشید گفت:
سلام فک کنم رمان جدال پر تمنا بود

جدال پر تمنا کلا داستان حول محور دیگه اس

rmthh · 2023-02-10

ویژه رمان های گمشده

Nahal

تازه وارد

MAH2006

تازه وارد

MAH2006

تازه وارد

MAH2006

تازه وارد

MAH2006

تازه وارد

MAH2006

تازه وارد

Aliakbar

تازه وارد

ضحی

تازه وارد

H.mzhr

تازه وارد

rmthh

تازه وارد