• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
نام اثر
پرواز آفرودیت
نام پدید آورنده
ن.ح
ژانر
  1. اجتماعی
  2. درام
  3. تراژدی
مقدمه : من نمیخواهم تو مرا چونکه من هستم؛ دوست بداری... می‌خواهم مرا دوست بداری چون من یک زنم!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,973
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
من نه حوایی ام که از گوشه‌ی جسم آدم جایی بی‌آفرینم بر خود... نه بهشتی زیر پای دارم که از آن رانده میشوم با یک فتوا من نه پری نه حورزادم! من آفرودیتی‌ام در بند سخنانی پوچ!
میگویند ما تو را دوست داریم، عجیب است!
صبر کنید تا این دوست داشتن را برایتان شرح دهم!
اصلا آدم مگر اسمش آدم نیست؟ آدم به معنای انسان است و آدم مرد بود!
فرهنگی از لغت در دست دارم که به جمع انسان میگوید : مردها! مردمان!
من یک فضانورد در سیاره‌ای دیگرم، سیاره‌ای که مرا به رسمیت نشناخته.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
هی! بانو!
دست کشیدن از آزادی برای بالهایت ضرر دارد!
به مرور وجودت را کمرنگ میکند!
به این فکر کن اگر نبودی جهان درتکاپو بود!
اگر نبودی به بودنت خواهش میشد؛ آری!
تو حتی خودت هم نمیدانی چقـدر مهمی!
پس بمان! بمان و اگر سیلی زدند، پای لگد بردار!
اما بمان‌، ستم باشد، بمان!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
من یک بانو ام!
یک ملکه!
حتی در لباسهای پاره هم خواهم درخشید؛
و درخششم باید تمام چشم هارا بزند
صدایم گوش‌هایتان را کر کند
من هستم! و بودنم، باید میانتان باشد!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
افرودیت جان!
برقص با لمس قطرات عشق بر روی گونه ات،
پیچ میخورند حلقه های هزار رنگ زیبایت در طلوع افتاب مهر...
بخند و برقص و جهان را به رقص با خودت وا دار!
لباس سپیدت منظره‌ای دیدنی‌ست.
زمانی که بی خجل، بر بدن پیچ وتاب می‌دهی؛
سرخوش و فریبنده و در عین حال پاک
و دامنت می‌رقصد با تو، کشیده به دنبالت!
عجب لذتیست دیدن رهایی تو... .
جوانه بزن، پروانه شو!
تو یک زنی! الهه ی شور و زیبایی!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
بانو قلم‌موی رنگ‌ها را کنار بی‌انداز!
رخ تو بی آرایش هم، مثل باران دلنشین است.
تو همین‌گونه و با همین درخشش معصومانه‌ات زیباترینی...
نگذار که محوت کنند آلایش‌های بی جواب؛
تو مانند الماسی، پاک و روشن، زیبا.
در طلوع خورشید صبح فردا بدرخش، ساده و ملکه‌وارانه!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
نمی‌گویم آنقدر مظلوم باش که نابودت کنند،
نمی‌گویم سرکشی نکن!
اصلا که می‌تواند بگوید چه باش و چه نباش؟!
می‌گویم نگذار، الماس باش، سخت، اما زیبا...
براق، فریبنده اما محکم!
نمی‌گویم رژ سرخ لبانت خسته‌ کننده می‌شود؛
می‌گویم لب‌های تو، رخ تو...
بدون زینت‌ها هم بهترین است.
تو هر چه باشی زیبایی!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
تو آرتمیسی، تو هستیایی، تو آتنایی!
اما افرودیت بودن ز یادت نرود... .
عشق را بفهم، درگیرش شو؛
احتیاج داری به این عشق برای زندگی؛
نگذار دلت را از سنگ کنند این بی‌رحمان حقیر پسند!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
توی سرش زدند و روسری بر او پوشاندند، چشمانش را بست؛
با لگد، محکم بر تمام تنش کوبیدند و جرمی نداشت، لبخندی زد و شکست!
سیلی هایشان بر صورتش فرود آمد، خون چکید از لبهایش، سعی کرد بخندد!
مشت بر قلبش فرود آوردند، بند بند وجودش لرزید و بازهم معصومانه خندید...
بخند آفرودیتم! روزی رستاخیز عدالت برپا خواهد شد!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین