کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
بهنام خالق انسان
خلاصه و مقدمه: دوری واژهی غریبی بود که خود را به جبر زمانه به آن میفریفتم؛ اما چگونه خود را فریب دهم که این طلاق جسمها، جان از تنم نزداید؟
نه؛ شاید اگر جان بدهم بتوانم مجدد آغوش پر مهر تورا چنان تکریم و تقدیس بدارم تا دل بسوزاند از چرخ فلک و روح از کالبدم سوا ندارد...
سلام دوستان من ی رمان میخوندم راجب یه دختره بود خیلی خانوادش اذیتش میکردن بعد با یه پسره دوست شد خیلی بهش کمک میکرد یبار رفت مدرسه دختره به بهونه اردو باهم رفتن مسافرت. بعدا مشخص شد دختره دختر واقعی اون خانواده نبوده پسره هم بخاطر انتقام نزدیکش شده اما عاشقش شد دختره هم نقشه تصادف دروغی انجام...
سلام من دنبال یه رمانی هستم که اسمش یه بیتی از یه اهنگ بود و خلاصش اینکه یه دختر و پسر همو دوس داشتن بعد دختر خاله پسره هم به پسره علاقه داشت بهمین خاطر میره از دختره به عکس فتوشاب درست میکنه و میره به پسره میگه دوست دخترت بهت خیانت کرده و اونم باور میکنه تا اینکه بعد چن سال دختره میاد اتفاقی...
سلام
دنبال یه رمان میگردم که دختره با یه مردی ازدواج میکنه که خود مرده دوتا بچه داره(یه دختر یه پسر) و خود دختره هم یه پسر داره (یادم نمیاد از مرده بود یا نه) ولی مرده دوسش نداره و ...
به نام خدا
خلاصه:
«خنده، خنده مُردم!
شت؛ داداش کی فکرش رو میکرد خنده، خنده سر یه شوخی مسخره بمیرم؟»
این داستان راجب لوفیه جوانه که بسیار شوخ و فارغ از کل عالم است؛ دست بر قضا بر اثر یک حادثه فوت میکند و حالا با فرشته مرگ یک سفر عجیب را اغاز میکند…
سلام رمان درباره ی دختره به اجبار رئیس شرکتش مجبور میشه با پسرش ازدواج کنه که پسره هم متخصص زنانه.
اولاش با دختره رفتار خوبی نداره ولي بعد عاشقش میشه.
در آخر رمان هم دختره يه بیماری زنونه میگیره که شوهرش عملش کنه اسم رمان چی هست
مهاجرت کاری به ترکیه و سرمایهگذاری در ترکیه ه، امروزه به یک فرصت مناسب برای افرادی تبدیل شده که به دنبال فعالیتهای تجاری و سرمایهگذاری در یک کشور دارای موقعیت جغرافیایی استراتژیک و اقتصاد پویا هستند. ترکیه با بازارهای گسترده و متنوع، فرصتهای کسب و کار بسیاری در بخشهای مختلف از جمله صنعتی،...
خلاصه: پلی به گذشته داستان دختری است به نام اینسوک که توسط مهره ای سحرآمیز به زمان گذشته کره سفر می کند. او که خود یکی از فن های بی تی اس هم هست، در آنجا با اعضا بی تی اس آشنا می شود که هر کدام شخصیت های متفاوتی نسبت به زمان حالشون دارند و ...
روزهای آپ: یکشنبه ها
نام داستان: خ*م*ار عشق
نام نویسنده: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه: عطرِ تنش را هرگز فراموش نخواهد کرد.
او همانند مجنون نبود، او برای رسیدن به لیلیاش. حاضر بود تمام کوهها را فتح کند. سر لیلی را روی شانهاش حس میکرد اما این جز خیالِ باطل نبود، هر صبح، پیراهنش بویِ عطرِ تنِ او را میدهد. هر شب...
نام شعر: مارلبرو
نام شاعر: زری
ژانر: تراژدی
قالب: سپید
مقدمه:
یادت همانند سیگارم
سخت است
که او را ترک کنم!
هر گاه، پک سیگارم را
در دستانم میگیرم.
گویی یادت
آتش به جانم
میزند.
گویی، زمانی که
سیگارم روشن میشود
یادت مرا
از خود، بیخود میکند.
به پک خالیِ سیگار
چشم میدوزم.
آری!
آخرین سیگار هم...
یه رمان بود دختره توی رستوران کار میکرد پیشخدمت بود و هنرای رزمی هم بلد بود یه دفع چندتا مرد میرن پیشش بهش میگن یه بسته رو به جایی که میگیم برسون پول خوبی گیرت میاد اما هیچوقت درشو باز نکن ، دقیقا یادم نیست فک کنم چیزی که داخل پاکتو میبینه و مواد مخدره ، میره پیش همون چندتا مرد میگه که اینکارو...
سلام من یک رمان توی روبیکا میخوندم دانشجو یا استادهات من بود فکر کنم اما هرچی توی نت میزنم نمیاره همچین چیزی اسم استاده و دانشجو ع رو یادم نمیاد اما پارت اولش اینطور بود
ی استاد میاد دانشگاه و بهش میگن میتونی کلاس عدارع کنی دختراش خیلی چسبن و... اونم میگ ارع همشون جن.. میرع داخل کلاس ک ی دختر ب...
سلام دوستان وقتتون بخیر
من دنبال سایت رمان بیا قلبم مال تو هستم که اسم کاراکتر های رمان مسیح و پرند و سپند و شایلین توی تلگرام کانالش هست اما رمان کامل نیست لطفا اگر کسی کانال یا سایتی رو میشناسه که این رومانو پوشش میده معرفی کنه ممنون میشم.
سلام من خیلی وقت پیش یه رمان خوندم ک خیلی قشنگ بود ولی اسمش یادم نمیاد میخوام دوباره بخونم
موضوعش این بود ک یه دختره خیلی شیطون پدر و مادر نداره و خونش ک تنها زندگی میکرده آتیش میگیره و مجبور میشه بره خونه خواهرش زندگی کنه
که اونجا با برادر شوهر های دو قلو شوهر خواهرش آشنا میشه
و ۲ قلو ها...
خلاصه: اسیر اون دو مرداب سیاهت شدم و تلاشی برای نجات نخواهم کرد، داستان عشقی مجازی که به دست یه رمال بهم میخوره، دختر داستان تلاش های زیادی برای درست کردن رابطه میکنه، اما...
سلام وقتتون بخیر
رمان درباره دختریه که همسرش که پسرخالش هم بود(مسعود)بهش میگه که ازت خسته شدم و به بهانه بچه دار نشدن درخواست طلاق میده اما در واقعیت با یه خانوم دیگه ای قرار ازدواج گذاشته
بعد از جدایی نامزدی برادر دختر داستان(سیاوش)و خواهر شوهر دختره (سارا)هم بهم میخوره درحالیکه همو خیلی دوست...
رمانی هست دختری به اسم سپیده عاشق پسری به اسم اشکان میشه که باهم فرار میکنن و اونو میده به باند قاچاق یه نفر به اسم بهراد سپیده رو میخره چون شبیه یلدا نامزدش بوده بهش مزاحمت میکنه ...اسم این رمان بهم بگین ممنوممممم
یه رمانی بود که اسم دختره نفس بود و دختر وارد یه خونه ای میشه و اونجا روح یه پسر و میبینه ولی اول نمیفهمه روحه و اون روح نیمه مرده هس ینی جسمش تو کما بود و نفس با دوست روح میخواد به ارشام کمک کنه و اونجا یه احضار روح صورت میگره و جسم نفس توسط یک روح دیگر تسخیر میشه و در آخر متوجه میشن که جسم...