کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
اسم شخصیت های رمان رو یادم نمیاد ولی دختره دانشجو بود عاشق همکلاسیش میشه خیلی هم لج و لجبازی دارن دختره مجبور میشه با کسیکه دوسش نداره و خلافکار ازدواج کنه اون مرده هم یه پسر بچه داره دختره ازش باردار میشه یه پسر به دنیا میاره دختره ازش جدا میشه بعد خبر میارن مرده پسر مرده رو هم میدزدن و بهش...
اسم شخصیت های رمان رو یادم نمیاد ولی دختره دانشجو بود عاشق همکلاسیش میشه خیلی هم لج و لجبازی دارن دختره مجبور میشه با کسیکه دوسش نداره و خلافکار ازدواج کنه اون مرده هم یه پسر بچه داره دختره ازش باردار میشه یه پسر به دنیا میاره دختره ازش جدا میشه بعد خبر میارن مرده پسر مرده رو هم میدزدن و بهش...
سلام لطفا اسمش رو بگید
دختر تصادف کرد بعد فراموشی گرفته بعدش
مادرش بهش میگه تو شوهر داری یه دختر هم داری اینا اسم شخصیت هاش باربد اسم دختره رو نمیدونم اسم دخترشون هم گندم
دختر دانشجو وفقیر جهت نگه داری کودک به منزل زوج پولداری میره که خانم خارج از کشور بوده وبا دختر دوست میشه واون دختر با برادر شوهر آشنا وبعد ازدواج میکنن
سلام دوستان من ی رمان میخوندم راجب یه دختره بود خیلی خانوادش اذیتش میکردن بعد با یه پسره دوست شد خیلی بهش کمک میکرد یبار رفت مدرسه دختره به بهونه اردو باهم رفتن مسافرت. بعدا مشخص شد دختره دختر واقعی اون خانواده نبوده پسره هم بخاطر انتقام نزدیکش شده اما عاشقش شد دختره هم نقشه تصادف دروغی انجام...
سلام من دنبال یه رمانی هستم که اسمش یه بیتی از یه اهنگ بود و خلاصش اینکه یه دختر و پسر همو دوس داشتن بعد دختر خاله پسره هم به پسره علاقه داشت بهمین خاطر میره از دختره به عکس فتوشاب درست میکنه و میره به پسره میگه دوست دخترت بهت خیانت کرده و اونم باور میکنه تا اینکه بعد چن سال دختره میاد اتفاقی...
یه رمان توی ایتا ^ دختر قرتی پسر مذهبی^
توی دانشگاه دختره عاشق پسره میشه
اسم پسره امیرعلی بود
تا چند سال حالش بد میشه
چادری میشه
پزشک میشه
خیلی اتفاقی از مامان بزرگ پسره مراقبت میکنه
همو توی بیمارستان میبینن!
میشه اگه دارین لینکشو برام بفرستید
یه رمان بود در مورد پرستار بچه این مرده میره داخل یه مغازه با بچش بعد بلد نیست شیر درست کنه یه زنه کمکش میکنه که شیر درست کنه این زنش مرده بود فکر کنم یه پرستار برا بچش میخواد میاد دنبال اون زنه بعد که پرستارش میشه کم کم عاشق هم میشن این زنه یه خواهر هم داشت که عاشق برادر صاحب کارش میشه با هم...
یه رمانی هست خیلی دنبالشم یه دختره که با عمش که شوهرش مرده و بچه های عمش توی یک ساختمون زندگی میکنند و باباش تقریبا خرج اونارو میده اینم از اونا خیلی بدش میاد ولی داداشش با دخترعمشون ازدواج میکنه و داداشش بعد چند ماه به خاطر خیانت اونو میکشه و میفته زندان برای رضایت این دختره میره با پسره حرف...
یه رمانی هست خیلی دنبالشم یه دختره که با عمش که شوهرش مرده و بچه های عمش توی یک ساختمون زندگی میکنند و باباش تقریبا خرج اونارو میده اینم از اونا خیلی بدش میاد ولی داداشش با دخترعمشون ازدواج میکنه و داداشش بعد چند ماه به خاطر خیانت اونو میکشه و میفته زندان برای رضایت این دختره میره با پسره حرف...
سلام
دنبال یه رمان میگردم که دختره با یه مردی ازدواج میکنه که خود مرده دوتا بچه داره(یه دختر یه پسر) و خود دختره هم یه پسر داره (یادم نمیاد از مرده بود یا نه) ولی مرده دوسش نداره و ...
یه رمانی بود که دختره لات و فقیر بود که تو پاییت شهر زندگی میکرد یه روز که میخواست به صورتش اسید بریزش پسره نجاتش میده چند قطره اسید رو شونش میپاچه بعدا پسره به محله دختره اسباب کشی میکنه و با هم همسایه میشن
کسی اسمشو میدونه؟
سردخانههای میت (سردخانههای جنازه) در ایران وجود دارند و برای نگهداری و تخلیه جنازهها به کار میروند. این سردخانهها معمولاً در شهرهای بزرگ و نقاط مختلف کشور قرار دارند و تحت نظر سازمانها یا ادارات بهداشتی و درمانی مشغول به فعالیت هستند. وظیفه اصلی آنها حفظ جنازهها به حالتی که بتوانند تخلیه...
یه رمان بود دختره توی رستوران کار میکرد پیشخدمت بود و هنرای رزمی هم بلد بود یه دفع چندتا مرد میرن پیشش بهش میگن یه بسته رو به جایی که میگیم برسون پول خوبی گیرت میاد اما هیچوقت درشو باز نکن ، دقیقا یادم نیست فک کنم چیزی که داخل پاکتو میبینه و مواد مخدره ، میره پیش همون چندتا مرد میگه که اینکارو...
سلام
یک رمانی بود که اسم دختره رها بود بعد بازیگر میشه و معروف طی یه اتفاقی حافظه اش از دست میده عرفان که عاشقش بود افسرده میشه و دارو مصرف میکنه که روان گردان هست و یه پسره نمیدونم بهمن یا متین که رها رو دوست داره ولی ازش کینه داره سعی میکنه اون رو مجبور به ازدواج با خودش کنه و ظاهر سازی کنه...
سلام من خیلی وقت پیش یه رمان خوندم ک خیلی قشنگ بود ولی اسمش یادم نمیاد میخوام دوباره بخونم
موضوعش این بود ک یه دختره خیلی شیطون پدر و مادر نداره و خونش ک تنها زندگی میکرده آتیش میگیره و مجبور میشه بره خونه خواهرش زندگی کنه
که اونجا با برادر شوهر های دو قلو شوهر خواهرش آشنا میشه
و ۲ قلو ها...
سلام
یه رمانی بود ک دختره چادری بود و بهش مزاحمت میشهولی با یکی ازدواج میکنه ک اون نیست دختره بعدها متوجه میشه ک اصلا مزاحمت صورت نگرفته و عاش اون پسره میشه ک باهاش ازدواج کرده
سلام من ی رمانی خوندم که دختره وپسره بعد ی سری اتفاقا عاشق هم میشن اینجاهاشو زیاد یادم نیست.مادر دختره راضی نیست و این دوتا باهم فرار میکنن
بعد چن روز برمیگردن و ازدواج میکنن پسره یکم شکاکه.
و ی نفر برای دختره پاپوش درست میکنه و ازش کنار ی مرد عکس میگیره برای شوهرش میمیفرسته و اونم تا سر حد...