کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
سلام من دنبال یه رمانی هستم که اسمش یه بیتی از یه اهنگ بود و خلاصش اینکه یه دختر و پسر همو دوس داشتن بعد دختر خاله پسره هم به پسره علاقه داشت بهمین خاطر میره از دختره به عکس فتوشاب درست میکنه و میره به پسره میگه دوست دخترت بهت خیانت کرده و اونم باور میکنه تا اینکه بعد چن سال دختره میاد اتفاقی...
سلام من دنبال یه رمانی هستم که دختره با یه پسره ایی ازدواج میکنه دختره مامایی خونده
وقتی بهم محرم میشن وبا خانواده میرت بیرون دختره میفهمه پسره قرص میخوره چون مشکل داره همش باباش هی آرومش میکنه تو زندگیشون به مشکل میخورن بعد دختره به خاطر پسره به خانواده اش میگه ۲ سال میریم خارج کشور بی زحمت...
اسم
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
رمانی دختری مدتی مورد آزار و اذیت استادش قرار می گیره و برای خلاصی از اون به خواستگارش که دایی استاد هست جواب مثبت میده و روز عروسی دختر، نامزدش متوجه میشه و ( بر اثر اتفاقی احتمالا ) میمیره و دختره هم باز مورد آزار استاد قرار می گیره و دختره به کسی چیزی نمیگه ولی یه روز به وکیلی میگه و وکیل هم...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه:داستان درباره شاهرخ خانه...یکی از خر پول ترین تاجرا...شاهرخ هوسبازی که طعم نصف دخترای تهرانو چشیده الا یه دختر...ماهک تو بچگی خانوادشو از دست داده و رو پای خودش وایستاده و خرج خودشو خواهرشو میده...
ماهکی که با اون زبون تند و تیزش نمیزاره یکی از ده متریش رد شه...
حالا چی میشه اگه این دوتا...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
عشق
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
رمانی که فک کنم اسم دختره بهار بود دارو سازی قبول میشه میاد تهران پیش دوست باباش زندگی میکنه که یه پسرم دارن به اسم امیر علی فک کنم که تازه ام از خارج اومده ،بعد با یه دختره تو دانشگاه دوس میشه و داداش دختره ازش خواستگاری میکنه این جواب منفی میده ولی دوستش میکه که داداشش مریضه و بعدش به دلالیلی...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
عاشق
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه:
دختری جوان در صدد برخورد غیره منتظره با سلبریتی معروف، اتفاقاتی در زندگیش رخ میدهد؛ این اتفاقات در پی توهین و تحقیر آن سلبریتی معروف در کلانتری است. حال آن دختر به دنبال آن است که همانطور میان جمع عام تحقیر شده به همان اندازه آن سلبریتی را دچار حاشیه کند!
مقدمه :
ای کابوس شبم !
عاشقت شدم !
عجیب است که دلباخته کابوسی شوی که سالهاست میخواهی از او رها شوی !
برای مهم نیست که تو که هستی به آغوش من بیا ، ای بوسه مرگ !
خلاصه :
یک پسر عادی با یک زندگی کاملا عادی که هیچ چیزی از زندگی اش نمیخواهد ، دچار کابوس میشود و با ورود دختری عجیب به مدرسه در...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
بوسه
تالار رمانتایپرمان
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ماجراجویی
مرگ
ناولفور
هینامی
وان شات
کتاب
کتابخانه
یه رمان بود که یه دختر محجبه 27 ساله(اینجاشو مطمئن نیستم که محجبه و بیست و هفت ساله بود یا نه) که یه پسر با موقعیت فوقالعاده میاد خواستگاریولی انگار پسره مشکل روانی داره یادم پسره یه خواهرم داشت و اینکه پسره به دختره گفته بود که کسی اون رو بهشون معرفی کرده
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
مقدمه:
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
ی رمانی که س تا برادرن اسم دوتاشون رایان راشا اون یکی یادم نیس با س تاخاهر ک اسم اونام یاوم نیس پدارشون شریکی ی ویلا میخرن ک ارث میرسه به اینا بعدش میرن توش ک زندگی کنن میبینن همو کلی دعوا میکنن ویلا تقسیم میکنن
کسی میدون اسم رمانه چیه؟
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
این داستان دارا شخصیت های زیادی است و فصل هارو هم قراره ادامه بدم میریم برای قسمت اول
قسمت1ــ من نگین هستم فوق دیپلم نانو هستم یه روز داشتم بادوستم هاله از دانشگاه می اومدیم خونه تو راه پله دانشگاه نیما بادوتااز دوستاش که امید و حامد بودن رودیدم ایناهم دانشگاهیامون بودن همیشه سه تایی باهم...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
من به عشق باور دارم..........🖤
و تا آخر عمر به عشق پایبندم.........🖤
اسم من مانیاس یک دختر احساساتی حواس پرت
اطرافیانم میگن بعضی اوقات گیج میزنم
من ۱۷ سالمه یک خواهر کوچیک ۱۵ ساله و یک داداش ۲۴ساله دارم مانی و مونا......
تا حالا عاشق نشدم ......
و حس عشق تجربه نکردم و از عشق چیزی نمیدونستم و...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
من به عشق باور دارم..........🖤
و تا آخر عمر به عشق پایبندم.........🖤
اسم من مانیاس یک دختر احساساتی حواس پرت
اطرافیانم میگن بعضی اوقات گیج میزنم
من ۱۷ سالمه یک خواهر کوچیک ۱۵ ساله و یک داداش ۲۴ساله دارم مانی و مونا......
تا حالا عاشق نشدم ......
و حس عشق تجربه نکردم و از عشق چیزی نمیدونستم و...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
هو یا حق
خلاصه:
گاهی اگر گذشت کنیمو ببخشیم، زندگی زیباتر است؛ قلبها آرام تراست!
اما؛ اونبخشید و به قصد انتقام جلو آمد!
حال دیگر راه برگشت نداشت...
حال قلبشو مغزشرا هر کدام یکسازی میزنند و اوست که باید تصمیم بگیرد، قلبش را انتخاب کند، یا مغزشرا؟
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان فور
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
سلام من چند وقت پیش یه رمان خوندم که نصفه موند و از گوشیم پاک شد گم شد الان میخام ادامشو بخونم اسمش یادم نمیاد داستانم اینجور بود که اسم دختره آوا بود باباش برای باند قاچاق کار میکرد وبعد باباش مرد و دختره پیش همون باند موند وپسره رئیس اسمش اراد بود عاشق دختره شد اما دختره خودش از یه پسر که...