• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

دلنوشته دلنوشته نیمه‌ی خالی یا پر لیوان؟ | کندی وی ایکس کاربر انجمن رمان فور

دلنوشته های کاربران

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,974
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
نام اثر
نیمه‌ی خالی یا پر لیوان
نام پدید آورنده
کندی وی ایکس
ژانر
  1. تراژدی
شاید فکر کنید لیوانی جلویم است که تا نصفه پر است ولیکن لیوانی در کار نیست و همه‌ی آنها را شکسته‌ام... فکر نکنید دست و پا چلوفتیم، زیرا من لحظه‌ای دچار جنون شدم و دلم خواست همه چیز را بشکنم... لیوان‌ها را، استخوان‌ها را، قاب عکس‌ها را، یادگار‌ها را... شکستم ولی نوبت که به شکستن دل رسید ایستادم... شاید اصلا نیمه‌ی خالی وجود ندارد که بخواهم بخاطر آن دچار همچین جنایتی بشوم...
ولی هرچه نگاه میکنم جز لیوان‌های خردوشیر شده چیزی نمی‌بینم... پس دل هم می‌شکنم زیرا هیچ نیمه‌ی پُری وجود ندارد!​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,974
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,974
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
آینه‌ی شکسته‌ای جلوی من قد علم کرده...
تصویر‌های نصفه‌نیمه و رنگ‌های پخش‌شده را منعکس می‌کند و نور چشم مرا اذیت.
چشم از آینه می‌گیرم و به لیوان‌های داخل آب چکان چشم می‌دوزم...
لیوان‌های خالی و تمیز که قطره‌های آب شلپ شلپ از دیواره‌ی آنها به سینک می‌افتد و بوم...
می‌میرد!
به همین سادگی! همین قدر آسان به دیار باقی شتافتند! کسی هم نتوانست کمکشان کند!
شاید هم کسی نخواست کمکی کند زیرا خودم هم می‌توانستم نجاتشان بدهم.
من یک قاتل نیستم! بلکه فقط از مردن خوشم می‌آید!
زیرا هیچ نیمه‌ی پری وجود ندارد که بخواهم بخاطر آن هنوز نفس بکشم!
همه‌ی لیوان‌ها خالیست...​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین