• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
دلنوشته های کاربران

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
نام اثر
دالان عشق
نام پدید آورنده
. MaHta.
ژانر
  1. عاشقانه
  2. تراژدی
«بسم رب العشق»

نام اثر: دالان عشق
نویسنده: مه.دخت
مقدمه:

این مسیر ، سراسر پیچش است؛
به راستی مقصد این دالان، قلب توست؟
فی‌الواقع عشقت مرا به آرامش نگاهت، متصل می‌نماید؟
یا...!
دستانت،‌ دستانم را در این دالان مملوء از محنت و مشقت رها می‌کند؟
این دالان، به کدام سوی ختم می‌شود جان جانان؟!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Red.roz

مدیریت کل سایت
مدیریت کل انجمن
سطح
5
 
ارسالات
1,003
پسندها
272
دست‌آوردها
351
مدال‌ها
3
qt3f_img-20210211-wa0000-۱_p0mw.jpg

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
جانانم، ل*ختی از زندگیت را به من به امانت می‌دهی؟
هیس جانانم، هیس؛ هیچ نگو، بگذار تنها چشمان‌مان سکوت بین‌مان را برهم زند..
مرا دعوت کن به نوشیدن جرعه‌ای از قهوه نگاهت؛
دستانت را قلاب کن در این ابریشم مو، که بی‌نهایت بهانه تو را می‌گیرد؛
شانه هایت را تجویز بنما تا مسکن غم درونم شود،
بگذار پیراهن مردانه‌ات میزبان اشک هایم شود،
اندک زمانی به من ببخش تا عطر وجودت التیامی شود بر این تن رنجور،
جان جانانم آرامش گمشده ام شو...!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
چه کسی می‌گوید شب زیبا است؟!
شب قاتل غروری است، که تمام روز، سعی در بنای آن داشته ام؛
آه از نیمه شب!
گویی تمام خاطراتش،خنجری می‌شود بر قلب نیمه جانم،
زخم پینه بسته ام سرباز می‌کند و عشق به ظاهر دفن شده در اعماق وجودم را، فریاد میزند،
.درد جانم، سوهان می‌شود بر روح و روانم و آن را مورد تهاجم قرار می‌دهد
قلبم از شدت درد، شیون جان سوزانه سر میدهد؛
جسمم، خود را در خویش محبوس میکند و نوای لالایی سر میدهد،
تا شاید دخترک رنجورش، به خواب رود و کمی آرام گیرد!

آری،جان جانانم!
تمام شب های من،این‌گونه سر میشود.
عشق نصفه نیمه تو، تمامی داشته های مرا گرفته است،
حتی خواب شبانگاهیم را...!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
گر ز من،پرسند:"کشنده ترین چیز چیست؟"
می‌گویم:
"حرف هایی که هیچ‌گاه بر زبان آورده نشدند
و حسرتی شدند،بر جانِ دل!
همان کلافِ درهمِ حرف‌های ناگفته‌ای که،
گویی قصد جان‌مان را کرده‌اند!
همان سکوت‌های دردآگینی که، زخمی شدند بر روح و روان‌مان
و هیچ مرهمی،دوایِ دردِ آن نیست!
همان احساساتی که قربانیِ غرورمان شدند
و هیچ‌گاه، به دست صاحب خویش رسانده نشدن!
همان نغمه‌هایی که حزن مسکوت ماندن‌شان، بر تنِ بی‌جان‌مان زخم می‌زنند!
همان..!"
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
در خاطراتت غرق می‌شوم و ز حال و خویش، رها!
سوغات عشقت را، در حصار ذهنم محبوس می‌نمایم
و بدان،"ز غوغای جهان غافل"...!
یادواره نگاهت،بانیِ بلوای قلب و احساسم می‌شود.
خاطرنشان کردن نغمه های شیرینت،
تبسمی با چاشنی زهر،میهمان لبانم می‌کند.
جانِ جانانم، شاید در خاطر دیگران،یادآوری خاطراتت، دیوانگی باشد؛
اما خود می دانم که ترک خاطراتت، موجب مرضی است بر روح و روانم!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
وجودم مملوء از سوالات بی‌جواب شده است؛
سوالاتی که خالقش تو بودی و به آرامی، آن‌ها را
بر بوم جسم و جانم خلق نمودی.
اعتراف می‌کنم که "من" دگر تاب این حجم از استفهام روحی را ندارد.
آری؛ اعتراف می‌کنم که یادگاری‌های جان سوزانه‌ات،
لحظه به لحظه عمیق تر مرا در محبس درونم به بند می‌کشد،
و ز اطرافیانم دور می‌سازد.
و چه سخت است؛ اعتراف به حقایقی که
تنها، نشان از نابودی "من" دارد.
جانِ جانانم، تو با "من" چه کردی؟!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

. MaHta .

کاربر عادی
تیم تولید
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
39
پسندها
66
دست‌آوردها
43
گوشه ای کز کرده‌ام و در میان ظلمتی آواره گشته‌ام.
مبتلا شده‌ام به وهمی سرد و نقیض.
دگر نه اثری از تو بر آن است و نه ردپایی از خویش!
تنها خیالی است پوچ و تهی، بی‌ هیچ منزلگاهی.
منحصر نقشش ، معدوم ساختن خویش است در ضمیر.
به گمانم ایست ذهنی کرده‌ام ، بر اثر حزنی خطیر.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین