کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
#پارت_2
#رمان_تا_اخرش_بمون
بابا هم با گرمی جواب سلاممرو داد منم رفتم کمک مامان تا سفرهرو پهن کنم.
همه نشستیم دور سفره و ماکارونی خوشمزهی مامانرو میخوردیم که بابا گفت:
- جانا دخترم، دیگه نمیخوام تو این گرما بری کنار خیابون وایستی و دستبند بفروشی؛ خودم خرجمونرو در میارم!
با عجز نالیدم...
- ساعت پنج.
بلند شدم، خیلی گرسنم بود. پایین رفتم و داشتم میرفتم سمت اشپزخونه که یهو با صدای پــخ گفتن برهان از جا پریدم
با اخم بهش گفتم :
- چته بچه؟
با خنده نگام کرد
- وا! عصاب نداری که. مامان گشنمه؛ چی داریم؟
- تو یخچال غذا هست، گرم کن.
تو سکوت مشغول غذا خوردن بودم، بعد از اینکه میز رو جمع...