غمگین

تا به حال صدای شکستن قلب رو شنیدی؟! من میگم هم اره هم نه، صدای شکستن قلب! بستگی به شدت ضربه ایی داره که بهش وارد میشه؛ مثل سردرد بعد از گریه میمونه که با هر درد! یادت میاره کی و به چه دلیل گریه کردی :)

چه سرد است شب هایی که منِ تنها، را به سوز و سرمای خویش دعوت می‌کنند و تنها آغوش گرمی که آن لحظه برایم گشوده است! آغوش من است و من است و من. آری این روز ها! من همان برگ پاییزی هستم و دیگران آن باد سردی هستند که با شدت هرچه بیشتر! مرا از عرش به فرش می کشانند‌ و وای بر احوال دل که آهسته در کنج...

اشک های روان و گرم بر گونه هایم سرسره بازی میکنند، با لب های چفت شده و چشمانی لبریز از اشک مینویسم... مینویسم تا تهی شوم... مینویسم تا سبک شوم... اما باز هم هیچ. انگار از همان کودکی تنها بودن و تنها ماندن را یادگرفته ام که اینگونه جنین وار در خود جمع شده ام ... بغض آنگونه بر گلویم فشار می آورد...

زندگیست ! نه با شکستش ناامید شو و نه با پیروزیش مغرور. زندگی بالا و پایین دارد، خوشی و ناخوشی. زندگی است دیگر ! هیچ چیزی در آن پایدار نیست. به قول شاملو :«کوره ها سرد شدن ،سبزه ها زرد شدن خنده ها درد شدن :)» به هیچ چیزش دل خوش نکن. نه ادم هایش نه لحظه های تلخ و شیرینش. شیرینیش خاطره خوب میشود و...

بسم‌ الله الرحمن الرحیم مقدمه: و دقیق آنگاه که فکر می‌کنی تمام است... می‌فهمی تازه اول راهی! و زمانی که دقت را بر نگاه می‌گزینی... می‌فهمی، رهت بی‌پایان است.