کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
«ویرایش فنی» اصلاح غلطهای املایی، کنترل پاراگرافبندی و برقرار بودن رابطه محتوایی بین جملاتی که در یک پاراگراف قرار گرفتهاند، اصلاح و اعمال نشانهگذاریهای متن، یکدست کردن ضبط اعلام، اصطلاحات و …، اعمال قواعد عدد نویسی، مشخصکردن حدود نقل قولها و وارسی ارجاعات و پانوشتها و یادداشتها،کنترل اندازه و قلم حروف در بدنه متن و عنوانها و … .
«ویرایش زبانی_ساختاری» رفع خطاهای دستوری و ساختاری و جملهبندی، اصلاح انحراف از زبان معیار و یکدستکردن زبان نوشته، ابهامزدایی از عبارات نارسا و مبهم، انتخاب برابرهای مناسب برای واژگان غیرفارسی، کوتاهکردن جملههای طولانی، ساده و روانسازی متن از نظر جملهبندی و … .
«ویرایش تخصصی، علمی یا محتوایی» حذف، کاهش یا تلخیص مطالب تکراری یا غیرضروری، تنظیم و جابجایی مطالب برای انسجام و یکدستی نوشتار، افزایش برخی نکات فراموششده در متن یا در پاورقی، مقابله متن با اصل در متون ترجمه یا تصحیح متون کلاسیک، توضیح و یادآوری و پیشنهاد ضروری در پاورقی که البته باید با ذکر کلمه «ویراستار» و با اجازه نویسنده کتاب باشد، بازبینی و تصحیح مطالب نادرست و غیرعلمی و متناقض و … .
1- نقطه ( . ):
نقطه علامت وقف و سکوت رو توی خوندن نشون میده و نشونهی تموم شدن جمله هست.
موارد استفاده از نقطه:
الف) درپایان جملههای خبری یا انشایی مانند:
- سعدی از شاعران بزرگ ایران است.
ب) پس از حرفی که به شکل علائم اختصاری به کار بره. مانند:
- سال 345ق.م
- پست و تلگراف و تلفن P.T.T
2- ویرگول یا کاما( ، ): موارد استفاده از ویرگول:
الف) میان عبارتها یا جملههای غیرمستقلی که در مجموع یه جملهی کامل رو تشکیل میده.
مانند:
- آنجا که آدمی است، هستی است و آنجا که هستی است، زندگی است.
ب) اونجا که کلمه یا عبارتی به عنوان توضیح، عطف بیان یا بسط جمله در عبارت دیگهای آورده بشه. مانند:
- در انجمن، سایت و پایگاههای ادبی، باید قوانین رعایت شود.
ج) اونجا که درمورد چندکلمه اِسناد واحدی داده بشه. مانند:
- مثنوی معنوی، شاهنامه، گلستان و دیوان حافظ از مهمترین متون فارسی هستند.
د) بین دوکلمه که احتمال میره خواننده اونها رو با کسرهی اضافه بخونه. مانند:
- انسان عاقل به چشم، طمع درمال مردم نمیکند.
ﮬ ) برای جداکردن اجزای مختلف نشانی اشخاص یا مراجع و مأخذ یک نوشته. مانند:
- به قلم حَزین ساداتی، طرح روی جلد: مبینا آسایش، تصحیح: سبا حسن نژاد، انتشارات ناول فور، جلد1، ص2.
3- نقطه ویرگول ( ؛ ): علامت وقف یادرنگی هست بیشتر از ویرگول و کمتر از نقطه، که در موارد زیر به کار میره:
الف) برای جدا کردن عبارتهای مختلف یه جملهی طولانی که ظاهراً مستقل ولی در معنی با هم مرتبط هستن. مانند:
- مشک آن است که ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.
ب) در جملههای توضیحی به جای کلمههایی از نوع "مثلاً " یا "یعنی" از نقطه ویرگول استفاده میشه. مانند:
- عمل هر فردی در گرو نیت اوست؛ اِنّمَا الاعمالُ باالنیّات.
ج) هنگام شمردن و تفکیک اجزای مختلف یه موضوع کلی. مانند:
4- دونقطه ( : ) : موارد استفاده از این علامت به شرح زیر هست:
الف) قبل از نقل قول. مانند:
- پیامبراکرم(ص)می فرمایند: طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.
ب) قبل از توضیح و توصیف موضوعها. مانند:
- در آن سال تحولی بزرگ در کشور روی داد: سلطنت سقوط کرد و انقلاب پیروز شد.
ج) هنگام شمردن اجز. مانند:
- ماههای فصل بهار عبارتند از: فروردین، اردیبهشت، خرداد.
د) هنگام معنی کردن کلمهها. مانند:
- خیره: بیهوده، گستاخ زمره: گروه، جماعت
5- گیومه یا علامت نقل قول ( « » ): کاربردهای این علامت:
الف) این علامت برای نشون دادن ابتدا و انتهای نقل قول "مستقیم" کسی "غیر" از نویسنده هست.
مانند:
- سعدی میگوید:
« همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزند به جمال.»
نکته) هروقت نقلی رو در ضمن نقل قول دیگهای بیارن اون رو میان نقل قول مفرد تایپ میکنن. مثال:
- گفت : « نشنیده ی که پیغمبراکرم فرموده است: ’ طلب العلم فریضه علی کل مسلم ‘»
ب) برای تأکیدکردن روی کلمه یا اصطلاحی ویژه به کار میره. مانند:
- کتاب «امثال الحکم» نوشتهی علامه «دهخدا» میباشد.
6- علامت سؤال ( ؟ ): موارد استعمال این علامت:
الف) در پایان جملههای پرسشی مستقیم. مانند:
- کتاب سال بلوا از چه کسی است؟
ب) برای نشون دادن شک، تردید و یا ریشخند واستهزاﺀ این علامت رو داخل پرانتز میذارن. مانند:
- تاریخ وفات سنایی غزنوی را 525 (؟) نوشتهاند.
ج) بعد از هرکلمه یا عبارتی که جای جمله استفهامی مستقیم رو بگیره. مانند:
- کدام را میپسندی؟ جنگ؟ یا صلح؟
7- علامت تعجب ( ! ): این علامت در پایان جملههای تعجبی و جملههایی که مابین یکی از حالات شدید نفسانی و عاطفی هست میاد. مثل: تأکید، تحسین، تحقیر، تنفر، ترحم، استهزاﺀ، حسرت، آرزو، دعا، درد، ندا و... .
مانند:
- عجب آدم زرنگی است!
- دریغ است که ایران ویران شود!
- ای دوست!
8- پرانتز یا دوهلال ( ):
این علامت برای نشون دادن عبارتهای توضیحی به کار میره. مانند:
- مجنون و لیلی (یکی از مثنوی های هفت اورنگ جامی)به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده است.
نکته: از به کاربردن پرانتزهای متوالی جز در فرمولهای ریاضی باید خودداری کرد.
9- قلاب [ ] : قلاب درموارد زیر به کار میره:
الف) نوشتن الحاقهای احتمالی در تصحیح متون کهن از طرف مصحح. مانند:
- عبودیت همه آفریدهها [را] سبب زمان است.(التصفیه،ص125)
- حسن با [قیافهای عصبانی]:
من حاضرم جانم را بر سر این کار بگذارم.[دستتش را روی سینهاش میگذارد و آهی میکشد و... .]
10- خط فاصله ( - ) :
الف) برای مجزا کردن جمله یا عبارت معترضه. مانند:
- پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله و سلم- میفرمایند: ...
ب) برای دیالوگها. مانند:
- سلام آقا.
- سلام علیکم.
- حال شما چطور است؟
- بد نیستم خدا را شکر.
- از پدرتان چه خبر؟ و... .
ج) به جای « از، تا ، به » بین تاریخها، اعداد و کلمهها. مانند:
- درسال تحصیلی 1368-1367به دانشگاه رفت.
د) برای نشون دادن بیان ناشی از لکنت زبان .مانند:
- ﻣ - ﻣ - من- ﺑ - ﺑ - برای هر نوع - ﻓ - ﻓ - فداکاری - ﺤ - ﺤ- حاضرم.
ﮬ) برای جدا کردن هجاها در تقطیع هجایی یا جداکردن حروف کلمهها. مانند:
- کلمهی مسافرت شامل چهار هجاست: ﻣُ - سا - ﻓِ - رَت .
و) برای پیوستن اجزای یک کلمه دو جزئی مرکب. مانند:
- فرهنگ ایرانی _ اسلامی بسیار غنی است.
11) سه نقظه ( ... ):
الف) به جای یک یا چندکلمهی محذوف. مانند:
- فقر، بیکاری و اعتیاد و... از عوامل فساد در جامعه است.
ب) هنگام قطع مطلبی که فقط بخشی ازش نقل شده. چه در اول جمله و چه در آخر جمله. مانند:
- ... و حالا من با اطمینان کامل به شما میگویم با اعتماد به نفس و پشتکار در کنکور شرکت کنید .فقط کافی است که...
12) ممیّز ( / ):
الف) برای جدا کردن تاریخهای هجری و میلادی یا شمسی و قمری و همچنین جدا کردن روز و ماه و سال. مانند:
- فاز جدید کارخانه روز سه شنبه مورخ 26/6/1387 مورد بهره برداری قرارگرفت.
ب) برای نشون دادن کلمههای معادل که تنها در حرف یا حروفی از اونها اِبدال یا تخفیفی صورت گرفته. مانند:
- زفان / زبان قلف / قفل اسفهسالار/ سپهسالار
13) ستاره ( * ):
الف) برای رجوع به زیر نویس. ( مثلاً کلمهی معناداری در متن هست و نویسنده خواسته معنیش رو بنویسع، یک ستاره کنار کلمه بذاره و در پایان پارت معنی رو درج کنه.)
ب) برای ایجاد فاصله بین اشعار، بندها، یا پاراگرافهایی که موضوعشون با یکدیگر متفاوت هست.
اغلب همگی شما با این نشانههای جمع آشنایی دارید، اما حالا که تاپیکی جامع ایجاد کردم، خواستم تکمیل باشه.
( ها ) یکی از رایجترین نشانههای جمع در زبان فارسی، "ها" هست و اغلب برای جمع بستن اجزای رستنی، فراوردههای حیوانی، اعضای بدن و عناصر طبیعت به کار میرن. لازمه که حتماً "ها" در صورتی که برای "جمع بستن" به کار میره، از کلمهی قبل از خودش یک "نیمفاصله" بگیره. مانند:
کتابها، آسمانها، صورتها
البته در پستهای بعدی بیشتر به امر جدا نویسی میپردازم... .
( ان ) "ان" برای جمع بستن اسامی "جاندارن" به پایان کلمه اضافه میشه. مانند:
زنان، مردان، درختان
- گاهی "آن" در پایان به معنای زمان و مکان هست، مثلاً بهاران یعنی هنگام بهار.
- برای سهولت در تلفظ و زیبایی بیشتر کلمه، بهتره کلماتی که مختوم به "ه" هستن با "ان" جمع بسته بشن. مانند:
(گناهان) به جای (گناهها) و (پادشاهان) به جای (پادشاهها).
- اگر اسمی به "ها" غیر ملفوظ ختم بشه؛ هنگام جمع بستن با "ان"، های غیر ملفوظ حذف شده و به جای آن "گ" نوشته میشه. بنابراین؛ کلماتی مانند مورچه، سوخته و شیفته به صورت مورچگان، سوختگان و شیفتگان نوشته میشن.
نشانههای جمع عربی در زبان فارسی ( ات ) معیار سنجش کلمه برای استفاده از "ات" به جهت جمع بستن کلمات، توجه به ریشه کلمه هست. از اونجایی که "ات" نشانهی جمع عربی هست؛ پس نباید کلمات فارسی رو باهاش جمع ببندیم و این کار خطای فاحش در نگارش محسوب میشه. به مثال زیر دقت کنید:
جمله غلط: با تایپ دهانگشتی توانستم خیلی سریع گزارشات را برای ارائه به مدیر تایپ کنم.
جمله صحیح: با تایپ دهانگشتی توانستم خیلی سریع گزارشها را برای ارائه به مدیر تایپ کنم.
( ون ) "ون" هم از پسوندهای جمع عربی هست که وارد زبان فارسی شده، اما به نسبت پسوندهای دیگه؛،کاربرد کمتری در فارسی پیدا کرده. مثل:
روحانیون، رواقیون، حواریون
( ین ) کلماتی نظیر مخترعین، معلمین، مأمورین کلماتی هستند که با "ین" جمع بسته شدن ولی کاربردشون با "ان" در فارسی یکسان هست و حتی بهتر هست از "ان" برای جمع بستن چنین کلمههایی استفاده کرد و به صورت: مخترعان، معلمان و مأموران نوشت.
( جمع مکسر )
برخی کلمات عربی که وارد زبان فارسی هم شدن رو میشه بدون استفاده از نشانههای جمع و به صورت جمع مکسر، جمع بست. مانند:
آداب (جمع ادب)، اصول (جمع اصل)، سوانح (جمع سانحه)، کتب (جمع کتاب).
به عنوان یک قاعده کلی، هنگام نوشتن به فارسی، بهتره تا جایی که شدنی هست، کلمات رو به شکل فارسی و به کمک علامت «ها» جمع ببندید و استفاده از جمعهای مکسر عربی رو کمتر کنید.
اشتباه رایـج: جمع مکسر واژگان فارسی
جمع مکسر مربوط به زبان عربی هست و در زبان فارسی معیار، جمع بستن کلمات فارسی با این قاعده نادرست هست. اما برخی از این کلمات چنان رواج دارن که باور نادرست بودنشون مشکله. برخی از این کلمات عبارتند از:
بنادر، خوانین، اساتید، دراویش.
اشتباه رایـج: جمع بستن کلمات جمع مکسر
یکی از نکتههایی که درباره استفاده از علامتهای جمع باید مورد توجه قرار بگیره، به کار نبردن اونها در کنار کلماتی هست که خودشون جمع مکسر هستن. کلمهای که خودش جمع مکسر هست رو نباید دوباره با نشانههای جمع استفاده کنیم. برخی از غلطهای رایج در این زمینه عبارتند از:
طلابها (طلاب جمع طلبه)، اسلحهها (اسلحه جمع سلاح)، حقوقها (جمع حق)، فتوحات (جمع فتح)، لوازمات (جمع لوازم)، اسبابها (اسباب جمع سبب)، حروفها (حروف جمع حرف)، کسورات (جمع کسر)، وجوهات (جمع وجه)، شئونات (جمع شئون)، عملیاتها (عملیات جمع عمل)، امورات (امور جمع امر)، جواهرات (جمع جوهر)
نادرست: مدارکهایم را تحویل بانک دادم.
درست: مدارکم را تحویل بانک دادم.
ترکیب اسم و حرف؛ مانند: کتابها، مناسبتر، کمنقص، بیدلیل، همانطورکه، زمانیکه، بهقدری، هماکنون، کدامیک.
اسم مرکبی که یک واحد خوانشی یا معنایی داره؛ مانند: دوستیابی، خوشرو، راستگو، جستوجو، سیسالگی، سیوسومین، سهمیلیون، فوقبرنامه، فروردینماه، اهلبیت، نهیازمنکر، صرفنظر.
دیالوگ و منولوگها: من یه پسر بچهی سیزده ساله هستم که به نوشتن علاقه دارم. حالا شاید هم بیست سالمه، مهم نیست! مهم اینه که علائم نگارشی و ترفندهای ویرایشی رو بلد باشم، چندتا هم کتاب درست درمون بخونم و انتقاد پذیر باشم، قلمم هم رو به راه میشه و سرانجام حداقل هفت هشتتایی رمان منتشر میکنم.
اما اگه یه روز قشنگ تابستونی یهو از خواب پاشم و بیام تاپیک رمان ایجاد کنم و بشینم رگباری پست بذارم اونم با هزار جور غلط املائی، کشش حروف، بعدش هم دیالوگ رو از وسط تونل منولوگ رد کنم؛ اولاً خواننده پوکر میشه، دوم ناظر خفتم میکنه، سوم مدیر اخطار پشت اخطار حوالهم میکنه؛ و سرانجام من از نویسندگی منصرف میشم.
پس بهتره پستهای این تاپیک رو درست حسابی بخونم!
خب حالا من تاپیک رو ایجاد کردم، رمان رو نوشتم و رسیدم به قسمت دیالوگ. خب باید علامت نقل قول بذارم:
حزین گفت:
« - سلام، من ویراستار جدید انتشاراتیِ شما هستم.»
خب به این میگن یه دیالوگ نویسی استاندارد و صحیح، اما نکتهش اینجاست که سخته. اولاً مدام باید متن رو گیومه بارون کنم، که باعث میشه خسته بشم، دوم وقتی میام پشت سرهم دیالوگ بنویسم ظاهر متن شلوغ پلوغ میشه. درنتیجه نحوهی استانداردِ دیالوگ نویسی رو میذارم لب کوزه آبش رو میخورم! بعد از اینکه تشنهگیم برطرف شد لپتاپ رو میکشم جلو و اینجوری دیالوگ مینویسم:
حَزین گفت:
- سلام، من ویراستار جدید انتشاراتی شما هستم.
تموم شد رفت! دیگه هزار تا گیومه گذاشتن نمیخواد. اما اگر نویسندهای خواست نحوهی دیالوگ نویسیش کتابی باشه، مسئولیت رعایت صحیح گیومه گذاری، که در پست قبلی ذکرش کردم، به عهدهی خودشه.
اما، حالا من میخوام باز دیالوگه یه کارکتر دیگه رو بنویسم.
چطوره بیام اینجوری تایپ کنم:
حَزین گفت:
- سلام، من ویراستار جدید انتشاراتی شما هستم.
+ سلام، خیلی خوش اومدین.
خب یقینا اگر اینطور تایپ کنم فردی احمق به نظر میام! چرا که این نوع تایپ علاوه بر سطحی و غیرحرفهای بودن، غیراستاندارده و در دیالوگ حتمـا باید از خط فاصله، یا همون خط تیره استفاده بشه: -
حالا خطاب به نویسندهها خواستارم از قرار دادن هرگونه: ( + * # @ ★—_ و ...) برای دیالوگ خودداری کنین چون پاک خواهد شد! از ویراستارها هم خواهش میکنم اگر چونین دیالوگهایی دیدین، یا خطفاصله به دیالوگ چسبیده بود، مثل این:
-سلام...
تصحیحش کنید و اینجوری تایپ کنین:
- سلام...
خب حالا ممکنه راوی رمان اول شخص مفرد باشه. یعنی "من" راوی باشه.
مثلا:
کوله پشتیم رو برداشتم.
مبینا همچنان ملاقه به دست داشت بردیا رو تهدید میکرد، بی توجه خطاب به محمد گفتم
من: ممد نمیای؟
ممد: تو برو الان میام.
من: باشه.
یعنی چی این؟! بچه سیزده ساله اون "من" رو ببینه خودکشیِ ادبی میکنه!
حالا خفت شدن توسط ناظر هیچ، خواننده گوشیش رو میکوبه تو دیوار، ده برا همینه گوشی گرون شده؛ از بس کوبیدیم تو دیوار کمیاب شده!
بنابراین برای جلوگیری از هرگونه تحول اقتصادی و جنگ ادبی، باید بنویسم:
کوله پشتیم رو برداشتم.
مبینا همچنان ملاقه به دست داشت بردیا رو تهدید میکرد، بی توجه خطاب به محمد گفتم:
- ممد نمیای؟
- تو برو الان میام.
- باشه.
خیلی هم راحت بود، پس باید حتماً به جای استفاده از کلمهی: "من" از خط فاصله یا همون خط تیره استفاده کنیم.
نکتهی فوق مهم: حتی اگر جمله جوری بود که آدم نفهمه چی به چیه، ویراستار و ناظر حق تصحیح و تغییر جمله رو ندارن! مگر اینکه در متن لغات ممنوعه وجود داشته باشه که ابتدا باید از مدیر بخش یا خود نویسنده پرسیده بشه و بعد تغییرش داده بشه، اما تصحیح غلطهای املایی موردی نداره.
تکرار نکردن حروف، علامات و کششها: همیشه پیش اومده در رمانها که کارکتر عصبی میشه.
اینجاست که یک سری پناه میارن به حروف، مثلا بودند افرادی که متن رو با کشش حروف نابود که هیچ، تاپیک رمان رو بستن به رگبار!
مثلا برای توصیف عصبانیت یا فریاد زدن شخصیت حروف رو تکرار میکنن.
خب این شیوه علاوه بر از دم غلط بودن، مزخرفه!
شما یک بار خودتون به متون زیر نگاه کنید:
اشتباه: - حزیییین یه لحظه بیاااآآ نت قط شدد!!!!!
صحیح: حزین یه لحظه بیا نت قطع شد!
خب از نظر شما کدوم جمله آراستهتره؟ اصلا شما تا به حال داخل یک کتابه چاپی دیدین که حروف مثل مثال بالا تکرار شده باشه؟ خب پس رعایت این نکات الزامیه!
حالا اگر زیاد نویسندهای در کشش حروف زیاد اصرار داشت موردی نیست، آما آدمگونه!
مثل:
- حــزین یه لـــحظه بیا نت قـــطع شد!
• تغییر راوی:
اگر زمان، مکان یا راوی در رمان تغییر کرد نویسنده باید سه ستاره بذاره، اگر نگذاشته باشه ناظر موظفه اضافه کنه.
البته که فقط سه ستاره، نه بیشتر، نه کمتر، و نه علامتی جز سه ستاره!
• شیوهی استفاده از «رو و را»:
اکثر نویسندههایی که کم سن هستن و تازه شروع به نویسندگی میکنن عموما پیش اومده بافت ادبی رمان رو نتونن کنترل کنن، یا کلا از بیخ عامیانه با ادبی مخلوط میکنن، یا یادشون میره نشانهی مفعول یا همون «را» رو صحیح به کار ببرن.
مثال:
- مهدی گوشیتو میدی؟
- گوشیمو میخوای چیکار؟!
- شماره دوستتو میخوام.
- حالا مال کدومو میخوای؟
توی گفتارهای روزمره این جملهها خیلی عادی هستن، اما توی نوشتار، اشتباه به حساب میان.
خودتون به تصحیح جملات دقت کنین:
- مهدی گوشیت رو میدی؟
- گوشیم رو میخوای چیکار؟!
- شماره دوستت رو میخوام.
- حالا مال کدوم رو میخوای؟
حتما متوجه شدین که به جای چسبیده نویسی، از نشانه مفعول استفاده شده و یک فاصلهی کامل هم بین کلمه و مفعول وجود داره.
اما برای متنهایی که بافت ادبی دارن، استفاده از «رو» غلطه و باید از «را» استفاده کنیم.
• استفاده کردن از «ها»:
«ها» اصولا نشانه جمع هست، اما در جملات تأکیدیوار هم استفاده میشه. مثال:
اگه بخوایم زیاد نریم تو فاز ویراستاری، در هیچ جای این دیالوگ اشکال ویرایشی وجود نداره؛ اما میشه با ایجاد تغییرات کوچیکی، متن رو آراستهتر و خوشخواناتر کنیم:
- ببین یارو، دارم میرم، برگشتم اینحا نبینمت ها!
دقت کنین در این جمله با توجه به اینکه «ها» یک فاصله کامل گرفته نشانهی تأکید هست. در صورتی که اگر نیم فاصله میگرفت نشانه جمع بود.
کاربرد درست همزه:
نباید زیر همزه کسره بذاریم
= جزء، سائل، منشأ
اگر که همزه، آخرین حرف واژه باشه؛ هنگام مضاعف شدن میتونه حرکت کسره بگیره = جزءِ اول
حذف همزه از الف ممدوده:
بهاء = بها
املاء = املا
امضاء = امضا
عباراتی که بدون تغییر، از عربی وارد فارسی شدن همزه داخل الف ممدودشون حذف نمیشه:
به لقاء الله پیوست.
تشدید:
تنها جایی نذاشتن تشدید اجباری هست که معنای کلمه فرق کنه:
جاده = درست
بنا = نادرست
بنا = ساختمان | بنّا = معمار
مولد = نادرست
مولد = زادگاه | مولّد = تولید کننده
دوستان به املای کلمات هم دقت کنین، کلماتی از مصدر گذاشتن؛ مثل بذار و نذار درسته.
بزار و نزار غلطه ها! این رو چندبار هزارجا میگیم و همچنان همه اشتباه مینویسن!
و در آخر برسیم به وظایف ویراستار و ناظر:
🖊 ویراستار مسئول ویرایش رمان، تصحیح غلطهای املائی، اضافه کردن یا پاک کردن علامات نگارشی اضافی هست.
🖊ناظر مسئول پاک کردن موارد ممنوعه و فیلترینگ از رمانهاست. علاوه بر این ناظر تا حدودی باید اشکالات نگارشی رمانها رو تصحیح کنه. قابل توجه هست که در حذف موارد ممنوعه از رمانها با مدیران و سرپرست بخش کتاب هماهنگی بسیاری انجام میشه. و البته زمانی که نویسندهای به تذکرات ناظر توجه نکنه، ما از ناظر میخوایم که رمان فرد مورد نظر فقط از لحاظ فیلترینگ چک بشه، و این باعث میشه اشکالات نگارشی رمان در طول تایپ چک نشه که این به ضرر خود نویسنده هست پس توصیه میکنم به تذکرات ناظرها گوش بدید.
توجه: اگر با خوندن متون این تاپیک ابهامی براتون پیش اومده، یا احساس میکنید تاپیک ناقص هست، یا در فعالیت ناظرها و ویراستارها مشکلی وجود داشت به خصوصی مدیران و سرپرست بخش کتاب مراجعه کنید.
نکته: از من به شما نصیحت، اگر اولین باره شروع به نوشتن کردید سعی کنید تا جایی که میتونید رمانتون جدید و خوشقلم باشه، اینجوری در آینده حسرت بهتر نوشتنش رو دلتون نمیمونه:)
اکنون از کسی که تونسته به خودش زحمت بده و متون این تاپیک رو کــامل بخونه نهایت تشکر رو میکنم.
بقیه عزیزانی هم که ناقص خوندید به عذاب الهی دچار بشید انشاءلله!