«در برابر شر مقاومت نکنید. مغلوب بدی نشوید. بدی را به نیکویی مغلوب سازید. درروی زمین چیزی نیست که بتواند در برابر کسی که هیچگاه مقاومت نمیکند بایستد. چینی ها می گویند که آب از آن رو نیرومندترین عنصر است که کاملاً غیر مقاوم است. آب می تواند صخره را بشکافد و هر چه را که در برابرش قرار گیرد بروبد و از سر راه بردارد. عیسی مسیح گفت: ((در برابر شریر مقاومت نکنید)) زیرا می دانست شری وجود ندارد. شر زاییده خیالات نادرست آدمی است و حاصل اعتقاد به دو قدرت: خیر و شر. به جای اعتقاد به یک قدرت، خدا.»
«مقاومت یعنی جهنم. چون انسان را به (حال عذاب) می افکند. یک بار استادی در ماوراءالطبیعه برای تسلط بر همه فوت و فن های بازی زندگی، دستورالعملی شگفت به من داد که عبارت بود از: منتها درجه عدم مقاومت و گفته اش را به این شکل ادا کرد که: در زندگیام روزگاری بود که کودکان را غسل تعمید می دادم و البته کودکان اسامی بسیار داشتند. اکنون دیگر کودکان را تعمید نمی دهند. رویدادها را تعمید می دهند. اما به همه رویدادها یک نام بیشتر نمی دهند. اگر آنچه پیش روی دارند شکست باشد، به نام پدر و پسر و روحالقدس آن را موفقیت می نامند. در این نگرش، قانون عظیم تبدیل را می بینیم که بر اصل عدم مقاومت مبتنی است. یعنی به یمن کلامی که آن استاد بر زبان می آورد هر شکست به موفقیت بدل می شود.»
«بخشيدن راه ستاندن را می گشايد. برای گشايش مالی با بخشیدن عشريه يا بخشيدن يك دهم درامد يك سنت قديمی است كه بی ترديد بر دارايی آدمی می افزايد چه بسيار از دولتمندان اين سرزمين كسانی بودند كه عشريه می دادند. عشريه از آن سرمايه گذاری ها است كه موفقيت آن ردخور ندارد. اين يك دهم به پيش می تازد و بر بركت و چندين برابر باز می گردد. منتها هديه يا عشريه را بايد در كمال محبت و نهايت شادمانی اهدا كرد زيرا (خدا بخشنده خوش را دوست می دارد) صورت حساب ها را بايد با خوشی و رضای خاطر پرداخت پول را بايد بی باكانه وبا دعای خير و طلب بركت خرج كرد.
اين گرايش ذهنی است كه آدمی را سرور پول می سازد وظيفه آدمی اطاعت است زيرا تنها در اين صورت است كه كلام آدمی می تواند بی درنگ در بازی ذخاير عظيم ثروت را بر او بگشايد. خود آدمی با رؤیا يا بينشی محدود رزق و روزی خود را محدود می كند گاه شاگرد ثروتی عظيم را به چشم می بيند منتهی می ترسد عمل كند. حال آنكه بينش و كنش بايد دست در دست يك ديگر به پيش تازند مانند آن مرد كه پالتويی با آستر پوست برای خود خريد.
زنی نزدم آمد تا برايش شفاعت كنم كه شغلی به دست اورد. پس اين كلام را بر زبان آوردم: جان لایتناهی راه شغل درست را براي اين زن بگشا! هرگز تنها يك شغل نخواهيد. شغل درست را بطلبيد آن مقامی كه پيشاپيش در ذهن الهی مقدر شده است چون اين تنها چيزی است كه رضايت خواهد بخشيد. »
انجمن رمان
دانلود رمان
تایپ رمان