-
- ارسالات
- 14
-
- پسندها
- 12
-
- دستآوردها
- 3
به نام آفريننده جان و تن
نام دلنوشته=....و از خدايی که غافل بودم!
نام دل نويس=هديه قلی زاده اميری
ژانر=تراژدی،عاشقانه
مقدمه=در جهنايی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن قبل و بعد از من اقامت
دارند،جهان،جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد.جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور
نشد وبا استقبال گرمی همه ی ما را در اغوشش پذيرفت،آغوشی گرم تر از افتاب سوزان!
اما،چرا وسعتی از ما گرمی آن را احساس نکرديم!آيا گرمی جهان ،همان خوشبختی ما در
دنياست! نمی دانم .سرگردانم ،به راستی دنيا و جهانی عجيبی است . آری گاهی جهان اندازه
کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا مهمتر از آن
جهان را به سادگی زير سوال می بريم.هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم،عشق ديديم،خيانت
ديديم، اعتمادوقعی ديديم و صد ها هزاران بار هم درد کشيديم،تحقير کشيديم .اما!به دليل آنکه
نام دلنوشته=....و از خدايی که غافل بودم!
نام دل نويس=هديه قلی زاده اميری
ژانر=تراژدی،عاشقانه
مقدمه=در جهنايی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن قبل و بعد از من اقامت
دارند،جهان،جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد.جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور
نشد وبا استقبال گرمی همه ی ما را در اغوشش پذيرفت،آغوشی گرم تر از افتاب سوزان!
اما،چرا وسعتی از ما گرمی آن را احساس نکرديم!آيا گرمی جهان ،همان خوشبختی ما در
دنياست! نمی دانم .سرگردانم ،به راستی دنيا و جهانی عجيبی است . آری گاهی جهان اندازه
کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا مهمتر از آن
جهان را به سادگی زير سوال می بريم.هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم،عشق ديديم،خيانت
ديديم، اعتمادوقعی ديديم و صد ها هزاران بار هم درد کشيديم،تحقير کشيديم .اما!به دليل آنکه