• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

تکمیل شده واز خدایی که غافل بودم! | هدیه کاربر انجمن فور

The gife af life

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
14
پسندها
12
دست‌آوردها
3
به نام آفريننده جان و تن
نام دلنوشته=....و از خدايی که غافل بودم!
نام دل نويس=هديه قلی زاده اميری
ژانر=تراژدی،عاشقانه
مقدمه=در جهنايی پا نهادم و قدم برداشتم که ميلياردها انسان در آن قبل و بعد از من اقامت
دارند،جهان،جهانی که وسعت و بزرگی زيادی دارد.جهانی که از وسعت خودش هيچگاه مغرور
نشد وبا استقبال گرمی همه ی ما را در اغوشش پذيرفت،آغوشی گرم تر از افتاب سوزان!
اما،چرا وسعتی از ما گرمی آن را احساس نکرديم!آيا گرمی جهان ،همان خوشبختی ما در
دنياست! نمی دانم .سرگردانم ،به راستی دنيا و جهانی عجيبی است . آری گاهی جهان اندازه
کوچک است و ما گاهی آنقدر در نزديک هم هستيم که وسعت و بزرگی خدا مهمتر از آن
جهان را به سادگی زير سوال می بريم.هزاران بار پشت سر هم نفرت ديديم،عشق ديديم،خيانت
ديديم، اعتمادوقعی ديديم و صد ها هزاران بار هم درد کشيديم،تحقير کشيديم .اما!به دليل آنکه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

The gife af life

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
14
پسندها
12
دست‌آوردها
3
مدت زيادی بود که دلم از زمان و زمين گرفته بود هر بار با بقض های پی در پی ام قلبم درون
سينه ام باعث سنگينی نفسم می شد.دليل چه بود؟نمی دونم ..دنبال راه نجاتی برای اين مخمصه
بودم..روز شب ،شب و روز به دنبال چيز ندانسته می گشتم ..اما هدفم چه بود؟...همان چيزی
که دنبالش می گشتم با من بود و من با او اما هرچه بود، من از او دور بودم.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

The gife af life

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
14
پسندها
12
دست‌آوردها
3
هر بار بی توجه به زندگی افراد رنج کشيده يا نشکيده اند رد می شدم و به آسانی می گذشتم
چراکه ارزشی برايم نداشتند.
زندگی ايی که سراسر وجود آن در دو حرف خلاصه می شود ترديد ،شک .اما برای رسيدن به
يقين راه چاره چيست؟
زندگی که وجود آن از دو کلمه بی اعتمادی و دورغ صحبت می کندبه آسانی خودمان را از حقيقت فاصله داديم و خود راهمچو آبی که از شيربر پايين سقوط می
کند ،پايين آمديم و خود را به پايين رسانديم و مدتی بعد طلب بالی کرديم که با آن همچو
پروانه ايی خود را به بالا برسانيم اما برايمان رويايی دست نيفاتنی و غريبی و غريب تری
شد.با ترديد،بی يقين همچو شعمی سوختيم و خاکستر شديم ،هر چه تلاشو فکر می کرديم نه
خبری از بال بود و نه شمعی نو! اما چرا..چرا...
شروع کرديم با ترديدبا وسوسه خواستن يا نخواستن و آنگاه که خواستن را با دستانمان برگزيديم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

The gife af life

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
14
پسندها
12
دست‌آوردها
3
قدم بر می داشتيم بر جاده ايی تاريکی، که از انتهايش،از انکه سر انجام اين راه سرد که بی
هدف قدم بر می داشتيم ، خبر نداشتيم! رفتيم برای رسيدن !سلام کرديد با ترديدی
آشکار،عاشق شديم با ترديد و ترس ،غصه خورديم با ترديد و اشک ناله!و درآخر چشم بستيم
با ترديد!
و اری حال يقين تو کجايی؟! و ای کاش می توانستم جوری داد بزنم وسخن بگويک که آری
من مطمئنم مطمئنم تو هستی و تورا با تک تک سول های وجودم درک اين را که کنم که تو
هستی ! و به خود بفهمانم تو نيز هستی!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین