-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بو...سید
یادت باشد
کار ناتمامی نداشته باشی
تو را خواهم بو...سید
یادت باشد
کار ناتمامی نداشته باشی
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
عاشقانه‌ی شاعران
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
یادت باشد
حرف‌های آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی
حرف‌های آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
یکی باید باشد
یکی که آدم را صدا کند
به نام کوچک‌اش صدا کند
یک جوری که حال آدم را خوب کند
یک جوری که هیچ‌کس دیگر بلد نباشد
یکی باید آدم را بلد باشد
یکی که آدم را صدا کند
به نام کوچک‌اش صدا کند
یک جوری که حال آدم را خوب کند
یک جوری که هیچ‌کس دیگر بلد نباشد
یکی باید آدم را بلد باشد
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
رنج فراق است و امید وصال نیست
این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود
این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
من که روی از همه عالم به وصالت کردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
شرط انصاف نباشد که بمانی فردم
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
مهربانم نثارت می‌کنم یک قلب پر
از عطر دوست داشتن
با تمام وجود می‌گویم:
دوستت دارم عزیزم
از عطر دوست داشتن
با تمام وجود می‌گویم:
دوستت دارم عزیزم
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت‌وگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم...
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت‌وگو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم...
-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دست‌آوردها
- 143
-
- مدال‌ها
- 4
مگو سیاره‌ها بیهوده بر گرد تو می‌گردند
که این تکرار معنا از تماشای تو می‌گیرد
که این تکرار معنا از تماشای تو می‌گیرد