• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

برگزیده نثر قدیمی فارسی

ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علما ناخوب تر که علم سلاح جنگ شیطان است و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد .
عام نادان پریشـــان روزگــــــــــار
به ز دانشــمـند نا پرهـیزگــــــــــار
کــان به نابینـایـی از راه اوفتاد
وین دوچشمش بود و در چاه اوفتاد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
جان در حمایت یک دم است و دنیا وجودی میان دو عدم . دین به دنیافروشان خرند ، یوسف بفروشند تا چه خرند الم اعْهَد الیکم یا بنی آدم انْ لاتعبدوا الشیطان
به قول دشمن ، پیمان دوستی بشکستی
ببین که از که بریدی و با که پیوستی ؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
درویش ضعیف حال را در خشکی تنگ سال مپرس که چونی؟ الا به شرط آنکه مرهم ریشش بنهی و معلومی پیشش .
خـــری که بینی و بــــاری به گل درافتاده
به دل بر او شفقت کن ولی مرو به سرش
کنون که رفتی و پرسـیدیش که چون افتاد
میان ببند و چو مردان بگــیر دمب خرش
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
عبید زاکانی از بزرگترین طنز پردازان ایران زمین از اوان جوانی به مطالعه کتب و سخنان علما و حکما پرداخت و علوم رایج زمان خود از جمله علم نجوم و ادبیات عرب را آموخت. وی در سال.... در قزوین دیده به جهان گشود و سپس در سفر به شهر های مختلف مورد توجه امرای زمان خود قرار گرفت. وی سالیانی از عمر خود را در دربار شاه شیخ ابواسحاق اینجو گذراند و کتاب عشاق نامه خود را به نام او کرد. همزمان با فرو پاشی حکومت شیخ و آغاز دوران پر آشوب حکومت امیر مبارزالدین به دربار آل جلایر راه یافت به امید آنکه از توجهات سلطان اویس برخوردار گردد. در زمان شاه شجاع این شاعر که از تنگی معیشت به تنگ آمده بود به دربار آن امیر مظفری شتافت و در میان خاصان درگاه وی حشمت تمام یافت. وی در شیراز و در همسایگی آفتاب تابان ادب فارسی – حافظ شیرازی – روزگاری را سپری کرد تا سر انجام در سال 772 هجری قمری در زادگاه خود بدرود حیات گفت. حافظ و عبید هر دو در یک دوره می زیسته اند و هریک به زبان خود به نقد اوضاع زمان خود پرداخته اند. از عبید زاکانی دیوان شعری در سه هزار بیت به یادگار مانده است با این حال شهرت امروز وی به دلیل اشعار و نوشته های طنز آمیز و آمیخته با هزل و مطایبه است که از تصویری آشکار از نابسامانی عصر خود ارائه می کند. منظومه موش و گربه عبید در بین دیگر آثار او از شهرتی خاص برخوردار است. از دیگر آثار معروف عبید به اخلاق الاشراف، رساله تعریفات ، رساله دلگشا ، صد پند و عشاق نامه می توان اشاره کرد. بخش های کوتاهی از اخلاق الاشراف و رساله دلگشا در این مجال تقدیم می گردد. این نثر ساده و روان را با نثر مسجع گلستان مقایسه کرده و تفاوت ها را دریابید:
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
اخلاق الاشراف

عاقبت ظلم و عدل:
در تواریخ مغول آمده است که هلاکوخان چون بغداد را تسخیر کرد، جمعی را که از شمشیر بازمانده بودند، بفرمود تا حاضر کردند. چون بر احوال مجموع واقف گشت، گفت که باید صاحبان حرفه را حفظ کرد. رخصت داد تا بر سر کار خود رفتند. تجار را مایه فرمود دادند،‌ تا از بهر او بازرگانی کنند. جهودان را بفرمود که قوی مظلومند، به جزیه از ایشان قانع شد. قضات و مشایخ و صوفیان و حاجیان و واعظان و معرفان و گدایان و قلندران و کشتی‌گیران و شاعران و قصه‌خوانان را جدا کرد و فرمود: اینان در آفرینش زیادی هستند و نعمت خدای را حرام می‌کنند! حکم فرمود تا همه را در شط غرق کردند و روی زمین را از وجود ایشان پاک کرد.لاجرم نزدیک نود سال پادشاهی در خاندان او باقی ماند و هر روز دولت ایشان در افزایش بود.ابوسعید بیچاره را چون دغدغه عدالت در خاطر افتاد و خود را به شعار عدل موسوم گردانید؛ در اندک مدتی دولتش سپری شد و خاندان هلاکوخان و کوشش‌های او در سر نیت ابوسعید رفت. رحمت بر این بزرگان صاحب توفیق باد که خلق را از تاریکی گمراهی عدالت به نور هدایت ارشاد فرمودند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
نهایت خساست: بزرگی که در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسید و امید زندگانی قطع کرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر کرد. گفت: ای فرزندان! روزگاری دراز در کسب مال، زحمت‌های سفر و حضر کشیده‌ام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگی فشرده‌ام، هرگز از محافظت آن غافل مباشید و به هیچ وجه دست خرج بدان نزنید. اگر کسی با شما سخن گوید که پدر شما را در خواب دیدم قلیه حلوا می‌خواهد، هرگز به مکر آن فریب نخورید که آن من نگفته باشم و مرده چیزی نخورد. اگر من خود نیز به خواب شما بیایم و همین التماس کنم، بدان توجه نباید کرد که آن را خواب و خیال و رؤیا خوانند؛ چه بسا که آن را شیطان به شما نشان داده باشد. من آنچه در زندگی نخورده باشم در مُردگی تمنا نکنم. این بگفت و جان به خزانه مالک دوزخ سپرد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
چانه‌زنی: بزرگی در معامله‌ای که با دیگری داشت، برای مبلغی کم، چانه‌زنی از حد درگذرانید. او را منع کردند که این مقدار ناچیز بدین چانه‌زنی نمی‌ارزد. گفت: چرا من مقداری از مال خود ترک کنم که مرا یک روز و یک هفته و یک ماه و یک سال و همه عمر بس باشد؟ گفتند: چگونه؟ گفت: اگر به نمک دهم، یک روز بس باشد، اگر به حمام روم، یک هفته، اگر به حجامت دهم، یک ماه، اگر به جاروب دهم‌، یک سال، اگر به میخی دهم و در دیوار زنم، همه عمر بس باشد. پس نعمتی که چندین مصلحت من بدان منوط باشد، چرا بگذارم با کوتاهی از دست من برود؟!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
گوشت را آزاد کن: از بزرگان عصر، یکــی با غلام خود گفت که از مــال خود، پاره‌ای گوشــت بســتان و از آن طعـــامی بســـاز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شـــاد شد. بریانی ساخت و پیش او آورد. خواجه خورد و گوشت به غلام سپرد. دیگر روز گفت: بدان گوشت، آبگوشتی زعفرانی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد.خواجه زهر مار کرد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گوشت مضمحل بود و از کار افتاده، گفت: این گوشت بفروش و مقداری روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. گفت: ای خواجه، تو را به‌خدا بگذار من همچنان غلام تو باشم، اگر خیری در خاطر مبارک می‌گذرد، به نیت خدا این گوشت پاره را آزاد کن!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
رساله دلگشا

آرمان دزدی:
ابوبکر ربابی اکثر شب‌ها به دزدی می‌رفت. شبی چندان که سعی کرد چیزی نیافت. دستار خود بدزدید و در بغل نهاد. چون به خانه رفت، زنش گفت: چه آورده‌ای؟ گفت: این دستار آورده‌ام. زن گفت: این که دستار خود توست. گفت: خاموش‌، تو ندانی. از بهر آن دزدیده‌ام تا آرمان دزدی‌ام باطل نشود.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین