ک
کاربر حذف شده 428
مهمان
مهمان
دانلود رمان عاشقانه من پیش از تو | اثر جوجو مویز | ترجمه مریم مفتاحی
نویسنده : جوجو مویز
مترجم : مریم مفتاحی
من پیش از تو
رمان عاشقانه من پیش از تو نوشته جوجو مویز را با ترجمه مریم مفتاحی به صورت الکترونیکی خریدم. بر این قصد بودم که بتوانم هر شب قبل از خواب بخشی از آن را بخوانم. شروع کردم، در گوشهای از اتاق در سکوتی جاودانه داستان عاشقانه بین لوئیزا کلارک و ویل ترینر را از طریق تبلت میخواندم. آنقدر با کتاب اُنس یافته بودم که احساس میکردم از زندگیام الهام گرفته شده است. هر شبم آکنده از غم، شادی، اشک و خنده بود، بیآنکه بدانم در کجایم، در داستان غرق شده بودم. هر لحظه بخش از رمان انگار تداعی بخش خاطرهای دور و تجربهای نزدیک بود. مواقعی بعد از خواندن رمان من پیش از تو، افسردگی وجودم را میگرفت و زمانی از حس عاشقانه لبریزم میکرد. وقتی آخرین صفحات کتاب را خواندم و پایان داستان را فهمیدم، پیش از پیش به زندگیام بالیدم؛ به ناگهان از جایم برخاستم و شتابان به اتاق همسرم رفتم و او را که بر روی ویلچرش نشسته بود، بوسه باران کردم. سپس همسرم رو به من کرد و گفت: «من فقط میخواهم مردی باشم که دختری با لباس قرمز در کنارم و در کنسرت موسیقی زنده نشسته است؛ فقط برای چند دقیقه بیشتر.»
نویسنده : جوجو مویز
مترجم : مریم مفتاحی
من پیش از تو
رمان عاشقانه من پیش از تو نوشته جوجو مویز را با ترجمه مریم مفتاحی به صورت الکترونیکی خریدم. بر این قصد بودم که بتوانم هر شب قبل از خواب بخشی از آن را بخوانم. شروع کردم، در گوشهای از اتاق در سکوتی جاودانه داستان عاشقانه بین لوئیزا کلارک و ویل ترینر را از طریق تبلت میخواندم. آنقدر با کتاب اُنس یافته بودم که احساس میکردم از زندگیام الهام گرفته شده است. هر شبم آکنده از غم، شادی، اشک و خنده بود، بیآنکه بدانم در کجایم، در داستان غرق شده بودم. هر لحظه بخش از رمان انگار تداعی بخش خاطرهای دور و تجربهای نزدیک بود. مواقعی بعد از خواندن رمان من پیش از تو، افسردگی وجودم را میگرفت و زمانی از حس عاشقانه لبریزم میکرد. وقتی آخرین صفحات کتاب را خواندم و پایان داستان را فهمیدم، پیش از پیش به زندگیام بالیدم؛ به ناگهان از جایم برخاستم و شتابان به اتاق همسرم رفتم و او را که بر روی ویلچرش نشسته بود، بوسه باران کردم. سپس همسرم رو به من کرد و گفت: «من فقط میخواهم مردی باشم که دختری با لباس قرمز در کنارم و در کنسرت موسیقی زنده نشسته است؛ فقط برای چند دقیقه بیشتر.»