• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

اشعار ملک الشعرای بهار

ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
یار من گلزار من تویی تو
دلدار من تویی تو
همه جا همراه من تویی
دل خواه من تویی تو
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
همی تا توانی سخن نرم دار
دل مردمان با سخن گرم دار
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
جز از راستی هیچ دم بر میار
که باشی بر مردمان استوار
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟
بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود

کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگ رنگ
گویی بهشت آمده از آسمان فرود

دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش
جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود

جای دگر بنفشه یکی دسته بدروند
وین جایگه بنفشه به خرمن توان درود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
همی نالم به دردا، همی گریم به زارا
که ماندم دور و مهجور، من از یار و دیارا
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
ای دلبر من‌، تاج سر من
یک دم ز وفا، بنشین بر من

نازت بکشم ای مایه ناز
بارت ببرم ای دلبر من

وای از تو که‌ سوخت پروانه صفت
شمع رخ تو بال و پر من

رحمی که بسوخت عشق تو مرا
چندان که نماند خاکستر من


ای مرغ سحر این نامه ببر
نزد صنم گل پیکر من

لیلای منی مجنون توام
من بندهٔ تو تو سرور من

دل شد ز غمت چون قطره خون
وز دیده چکید در ساغر من

ویرانه شود آن خانه که نیست
روشن ز رخت ای اختر من

لطفت‌ شکرست‌ قهرت‌ شررست
هم نوش منی هم نشترمن

هرجا گذری با صوت خوشت
خاک ره توست چشم تر من

گوید که «‌بهار» نالد چو هزار
ناکرده نظر بر منظر من
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
بر دامن دشت بنگر آن نرگس م*س*ت
چشمی به ره و سبزه‌ عصایی در دست
گویی مجنون به انتظار لیلی
ازگور برون آمد و بر سبزه نشست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
به دل جز غم آن قمر ندارم
خوشم ز آنکه غم دگر ندارم
کند داغ دلم همیشه تازه
از این مطلب تازه‌تر ندارم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار

در سر راه دید مزرعه ای
که در آن بود مردم بسیار

اندر آن دشت پیرمردی دید
که گذشته است عمر او ز نود

دانه جوز در زمین می‌کاشت
که به فصل بهار سبز شود

گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟

پای های تو بر لب گور است
تو کنون جوز می کنی به زمین

جوز ده سال عمر می‌خواهد
که قوی گردد و به بار آید

تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟

مرد دهقان به شاه کسری گفت:
مردم از کاشتن زیان نبرند

دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump
بالا پایین