-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام
دختر تامبوی به نام یاس یک شب بعد از مهمونی راهی به خانه شان میشود و یک دختر اواره و چند مرد میبینه و انگار اون مرد ها این دخترو داشتن به زور میبردن و دختره بلند گریه میکرد و یاس که این دختررو دید دلش سوخت و اون رو دزدید و به خانه شان برد ازش سوال پرسید و به طور کامل گفت : اسم من شیده است و پدر من از این مرد ها مقدار بسیار زیاد تریاک و بسیار مواد معتادی گرفت و پول اکن نزدیک بع 250 میلیون است پدرم پول این رو نداشته و من رو فروخته به این مرد ها ...
در اصل این داستان به صورت پی دی اف بود..
دختر تامبوی به نام یاس یک شب بعد از مهمونی راهی به خانه شان میشود و یک دختر اواره و چند مرد میبینه و انگار اون مرد ها این دخترو داشتن به زور میبردن و دختره بلند گریه میکرد و یاس که این دختررو دید دلش سوخت و اون رو دزدید و به خانه شان برد ازش سوال پرسید و به طور کامل گفت : اسم من شیده است و پدر من از این مرد ها مقدار بسیار زیاد تریاک و بسیار مواد معتادی گرفت و پول اکن نزدیک بع 250 میلیون است پدرم پول این رو نداشته و من رو فروخته به این مرد ها ...
در اصل این داستان به صورت پی دی اف بود..