-
- ارسالات
- 16
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
-
- سن
- 35
یکی از جذابترین قسمتهای نوشتن رمان فانتزی، خلق یک سیستم جادویی منحصر به فرد است.
اگر تازه با ژانر فانتزی آشنا شده باشید، احتمال زیادی وجود دارد که به سراغ کلیشههایی بروید که زیاد به کار رفتهاند. به عنوان یک مثال ساده، در بسیاری از کتابها و فیلمها و انیمههای ژانر فانتزی، در سیستم جادو از عناصر چهارگانه، آب و خاک و باد و آتش استفاده شده است.
استفاده از کلیشهها به خودی خود کار اشتباهی نیست، اما برای بیشتر دیده شدن باید نوآوری داشت.
سیستم جادوی سخت چیست؟
یک سیستم جادوی سخت، مجموعهای مشخص از قوانین دارد. به هر صورت، مخاطب یک اثر تخیلی باید بداند که در آن اثر جادو قادر به چه کاری است و قادر به چه کاری نیست.
دلیل اهمیت قوانین برای سیستم جادو این است که سرشتارها از جادو برای حل مشکلات خود استفاده میکنند. و اگر سرشتار بتواند به راحتی از هر خطری فرار کند و هر دشمنی را شکست دهد، داستان بسیار کسالتبار خواهد شد.
فرض کنید هری پاتر در اولین رویارویی با ولدمورت او را برای همیشه شکست میداد. در این صورت احتمالا تعداد جلدهای مجموعه به هفت نمیرسید.
از آنجایی که در مجموعه هری پاتر قواعد مشخصی وجود دارند، متعجب نمیشویم که چرا سرشتار اصلی مجموعه از همان آغاز از طلسمهای بسیار نیرومند استفاده نمیکند. هر بار که هری، رون، و هرمیون خود را در خطر میبینند، تنها میتوانند با استفاده از جادویی که قبلا دیدهایم آن را آموختهاند از مهلکه فرار کنند.
در کتاب اول، رون هیچ طلسمی برای از پا در آوردن ترولها بلد نیست، بنابراین در صحنهای که آنها با یک ترول مواجه میشوند، از طلسم شناوری روی او استفاده میکند. در کتاب چهارم، هری پاتر که طلسمی برای پرواز نمیداند، از طلسم احضار برای فراخواندن جاروی پرنده خود بهره میگیرد.
در هر دو مورد، هوشمندی آنها برای یافتن راه حل است که آنها را نجات میدهد، نه خود قدرت جادو.
سیستم جادویی سخت محدودیتهای جالبی به وجود میآورد که به سرشتارها اجازه میدهد مشکلات را با استفاده از عقل و هوش خود و نه صرف قدرت جادویی حل کنند.
چند مثال مشهور از سیستمهای جادوی سخت:
سیستم جادوی نرم نقطه مقابل سیستم جادوی سخت است. در آن نیازی به تعریف دقیق قوانین نیست.
خواننده هرگز درک نمیکند که در یک سیستم جادوی نرم چه کاری را میتوان یا نمیتوان به واسطه جادو انجام داد، اما مشکلی وجود ندارد، خواننده هرگز احساس نیاز نمیکند که برای لذت بردن از داستان در مورد سیستم جادو بداند.
جادوی نرم مبهم، تعریف نشده، و رازآلود است. هدف از ساختن جادوی نرم صرفا ایجاد حس ماجراجویی و شگفتی میباشد.
به عنوان یک قانون، سرشتار پادینه میتواند از جادوی نرم استفاده کند تا مشکلات را حل کند، اما سرشتار اصلی تنها میتواند از جادوی سخت استفاده کند. این مسئله به این خاطر است که سرشتارهای پادینه بسیار نیرومند داستان را هیجانانگیز و پرمخاطره میسازند، در حالی که یک سرشتار اصلی بسیار نیرومند تنها داستان را کسالتبار میکند.
چند مثال مشهور از سیستمهای جادوی نرم:
اگر تازه با ژانر فانتزی آشنا شده باشید، احتمال زیادی وجود دارد که به سراغ کلیشههایی بروید که زیاد به کار رفتهاند. به عنوان یک مثال ساده، در بسیاری از کتابها و فیلمها و انیمههای ژانر فانتزی، در سیستم جادو از عناصر چهارگانه، آب و خاک و باد و آتش استفاده شده است.
استفاده از کلیشهها به خودی خود کار اشتباهی نیست، اما برای بیشتر دیده شدن باید نوآوری داشت.
سیستم جادوی سخت چیست؟
یک سیستم جادوی سخت، مجموعهای مشخص از قوانین دارد. به هر صورت، مخاطب یک اثر تخیلی باید بداند که در آن اثر جادو قادر به چه کاری است و قادر به چه کاری نیست.
دلیل اهمیت قوانین برای سیستم جادو این است که سرشتارها از جادو برای حل مشکلات خود استفاده میکنند. و اگر سرشتار بتواند به راحتی از هر خطری فرار کند و هر دشمنی را شکست دهد، داستان بسیار کسالتبار خواهد شد.
فرض کنید هری پاتر در اولین رویارویی با ولدمورت او را برای همیشه شکست میداد. در این صورت احتمالا تعداد جلدهای مجموعه به هفت نمیرسید.
از آنجایی که در مجموعه هری پاتر قواعد مشخصی وجود دارند، متعجب نمیشویم که چرا سرشتار اصلی مجموعه از همان آغاز از طلسمهای بسیار نیرومند استفاده نمیکند. هر بار که هری، رون، و هرمیون خود را در خطر میبینند، تنها میتوانند با استفاده از جادویی که قبلا دیدهایم آن را آموختهاند از مهلکه فرار کنند.
در کتاب اول، رون هیچ طلسمی برای از پا در آوردن ترولها بلد نیست، بنابراین در صحنهای که آنها با یک ترول مواجه میشوند، از طلسم شناوری روی او استفاده میکند. در کتاب چهارم، هری پاتر که طلسمی برای پرواز نمیداند، از طلسم احضار برای فراخواندن جاروی پرنده خود بهره میگیرد.
در هر دو مورد، هوشمندی آنها برای یافتن راه حل است که آنها را نجات میدهد، نه خود قدرت جادو.
سیستم جادویی سخت محدودیتهای جالبی به وجود میآورد که به سرشتارها اجازه میدهد مشکلات را با استفاده از عقل و هوش خود و نه صرف قدرت جادویی حل کنند.
چند مثال مشهور از سیستمهای جادوی سخت:
- در انیمه کیمیاگر تمامفلزی، جادو مانند شیمی است. قانون مبادله برابر به تمام جادوها حاکم میباشد، اینکه برای به دست آوردن چیزی، چیزی با ارزش برابر باید از دست برود. وقتی سرشتارها میخواهند چیزی بسازند، خواننده دقیقا میداند که باید چه چیزی را فدا کنند.
- در رمانهای سهگانه بارتمیوس نوشته جاناتان استراود، جادو مانند قانون است. جادوگران ارواح جادویی مانند جنها را احضار میکنند و به آنها دستور میدهند که خواستههایشان را انجام دهند. کلام سرشتارها باید دقیق باشد، زیرا جنها به دنبال راه گریز میگردند.
- در مجموعه رمان هری پاتر نوشته جی کی رولینگ، جادو مانند زبان است. جادوگرها نیاز به فراگیری هر طلسم به طور خاص و تمرین گفتن وردها به نحو دقیق دارند تا به اهداف مورد نظر دست پیدا کنند.
سیستم جادوی نرم نقطه مقابل سیستم جادوی سخت است. در آن نیازی به تعریف دقیق قوانین نیست.
خواننده هرگز درک نمیکند که در یک سیستم جادوی نرم چه کاری را میتوان یا نمیتوان به واسطه جادو انجام داد، اما مشکلی وجود ندارد، خواننده هرگز احساس نیاز نمیکند که برای لذت بردن از داستان در مورد سیستم جادو بداند.
جادوی نرم مبهم، تعریف نشده، و رازآلود است. هدف از ساختن جادوی نرم صرفا ایجاد حس ماجراجویی و شگفتی میباشد.
به عنوان یک قانون، سرشتار پادینه میتواند از جادوی نرم استفاده کند تا مشکلات را حل کند، اما سرشتار اصلی تنها میتواند از جادوی سخت استفاده کند. این مسئله به این خاطر است که سرشتارهای پادینه بسیار نیرومند داستان را هیجانانگیز و پرمخاطره میسازند، در حالی که یک سرشتار اصلی بسیار نیرومند تنها داستان را کسالتبار میکند.
چند مثال مشهور از سیستمهای جادوی نرم:
- در رمانهای سهگانه ارباب حلقهها نوشته جی آر آر تالکین، هرگز دقیقا در نمییابیم که گندالف با جادویش قادر به چه کاری هست یا نیست. با این حال درک نکردن جادوی گندالف داستان را خراب نمیکند، زیرا سرشتارهای اصلی بیشتر سفر خود را باید بدون کمک گندالف طی کنند.
- در انیمه سینمایی شهر اشباح ساخته شده توسط استودیو جیبلی، تمام جهان اشباح با یک سیستم جادوی نرم کار میکند، از مشتریان حمامهای جادویی تا هواپیماهای قاتل کاغذی. بیشتر اوقات جادو به سرشتار اصلی آسیب میزند تا اینکه به او کمک کند، بنابراین این واقعیت که ما هرگز قوانین جادو را نمیفهمیم باعث میشود که آسانتر با او همدردی کنیم.
- در رمانهای سهگانه سرگذشت شاهکش نوشته پاتریک راتفوس، قاعده جادویی نامندگی یک سیستم جادوی نرم است. ما در مجموعه محدودیتهای سیستمهای جادوی سخت، همانند همسانی یا سیگالدری را میآموزیم، در حالی که هرگز محدودیتهای نامندگی را نمیفهمیم. شخصیت اصلی نیز به خوبی نامندگی را درک نمیکند، بنابراین هرگز از او انتظار نمیرود که مشکلات عمده داستانی را با سیستم جادوی نرم حل کند.