-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 1
-
- دستآوردها
- 1
یه رمانی بود که دختره لات و فقیر بود که تو پاییت شهر زندگی میکرد یه روز که میخواست به صورتش اسید بریزش پسره نجاتش میده چند قطره اسید رو شونش میپاچه بعدا پسره به محله دختره اسباب کشی میکنه و با هم همسایه میشن
کسی اسمشو میدونه؟
کسی اسمشو میدونه؟