-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام ببخشید یه رمان خونده بودم
دختره عاشق پسره ارباب بود پیش مادر بزرگش و پدربزرگش زندگی میکنه بعد میره روستا پیش خانوادش اون جا خانواده ارباب میان خاستگاری اون فکر میکنه برای پسر اومدم در واقع برای پدر پسر اومدن دختره قبول بعدا متوجه میشهبعد پسر زن میگیره زن پسر باردار بوده دختر هول بچه اون میمیره بعد ها بچه خودشم مریض میشه میمیره
مرده خودش زن و بچه داشته
دختره عاشق پسره ارباب بود پیش مادر بزرگش و پدربزرگش زندگی میکنه بعد میره روستا پیش خانوادش اون جا خانواده ارباب میان خاستگاری اون فکر میکنه برای پسر اومدم در واقع برای پدر پسر اومدن دختره قبول بعدا متوجه میشهبعد پسر زن میگیره زن پسر باردار بوده دختر هول بچه اون میمیره بعد ها بچه خودشم مریض میشه میمیره
مرده خودش زن و بچه داشته