• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

انجمن رمان نویسی

  1. لاله لام

    اختیار اجباری

    خلاصه:من واسه بدست آوردنش هر کاری کردم... فقط تا مال من بشه،اما... با جنگ یهویی که بین خانواده ها پیش اومد من شدم خون بس... توجه:این داستان واقعیست
  2. ساغر

    رمان

    رمانی که فک کنم اسم دختره بهار بود دارو سازی قبول میشه میاد تهران پیش دوست باباش زندگی میکنه که یه پسرم دارن به اسم امیر علی فک کنم که تازه ام از خارج اومده ،بعد با یه دختره تو دانشگاه دوس میشه و داداش دختره ازش خواستگاری میکنه این جواب منفی میده ولی دوستش میکه که داداشش مریضه و بعدش به دلالیلی...
  3. fardos

    روح های عاشق

    یه پسره عاشق دختر میشه ودختره هم خیلی دوستش داره باهم یه دانشگاه قبول میشن که دختره جن زده میشه براش کلی اتفاق میفیته......
  4. M

    دنبال یه رمانم لطفااسمشو بهم بگین

    دوستان سلام لطفا اگ اسمش رو میدونین خواهشا بگین بهم یع رمانی بود ک دختره منشی شرکتی بود و با پسر صاحب شرکت ازدواج کرد مامانش مریض بود و برادرشوهرش از خارج میاد و این دختره عاشق برادر شوهرش میشه و معلوم‌ میشه ک شوهرش و پدرشوهر تو کار خلاف بودن
  5. ~ZaHRa~

    در حال تایپ رمان حاشیه عاشقانه | زهرا حمیدی کاربر انجمن رمان فور

    خلاصه: دختری جوان در صدد برخورد غیره منتظره با سلبریتی معروف، اتفاقاتی در زندگیش رخ می‌دهد؛ این اتفاقات در پی توهین و تحقیر آن سلبریتی معروف در کلانتری است. حال آن دختر به دنبال آن است که همانطور میان جمع عام تحقیر شده به همان اندازه آن سلبریتی را دچار حاشیه کند!
  6. Hinami

    بوسه مرگ

    مقدمه : ای کابوس شبم ! عاشقت شدم ! عجیب است که دلباخته کابوسی شوی که سالهاست میخواهی از او رها شوی ! برای مهم نیست که تو که هستی به آغوش من بیا ، ای بوسه مرگ ! خلاصه : یک پسر عادی با یک زندگی کاملا عادی که هیچ چیزی از زندگی اش نمیخواهد ، دچار کابوس میشود و با ورود دختری عجیب به مدرسه در...
  7. سونیا هاشمی

    هر چیزی

    یه رمان بود که یه دختر محجبه 27 ساله(اینجاشو مطمئن نیستم که محجبه و بیست و هفت ساله بود یا نه) که یه پسر با موقعیت فوقالعاده میاد خواستگاریولی انگار پسره مشکل روانی داره یادم پسره یه خواهرم داشت و اینکه پسره به دختره گفته بود که کسی اون رو بهشون معرفی کرده
  8. almas

    almas

    خلاصه: الماس دختری از تبار درد و رنج.. دختری که سختی های زیادی رو تو زندگیش تحمل کرده.. دختره یه راز داره.. رازی هیچکس نباید اون رو بفهمه
  9. almas

    در حال تایپ almas

    الماس دختری با گذشته تاریک و وحشتناک
  10. Ali Jaberi Mogh

    در حال تایپ رمان دژخیم

    مقدمه: وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از...
  11. مبی

    رمان عاشقانه طنز کلکلی

    ی رمانی که س تا برادرن اسم دوتاشون رایان راشا اون یکی یادم نیس با س تاخاهر ک اسم اونام یاوم نیس پدارشون شریکی ی ویلا میخرن ک ارث میرسه به اینا بعدش میرن توش ک زندگی کنن میبینن همو کلی دعوا میکنن ویلا تقسیم میکنن کسی میدون اسم رمانه چیه؟
  12. Ali Jaberi Mogh

    در حال تایپ پرسه تو باد

    این داستان دارا شخصیت های زیادی است و فصل هارو هم قراره ادامه بدم میریم برای قسمت اول قسمت1ــ من نگین هستم فوق دیپلم نانو هستم یه روز داشتم بادوستم هاله از دانشگاه می اومدیم خونه تو راه پله دانشگاه نیما بادوتااز دوستاش که امید و حامد بودن رودیدم ایناهم دانشگاهیامون بودن همیشه سه تایی باهم...
  13. Ali Jaberi Mogh

    در حال تایپ رمان عاشقانه

    سلام قسمت اول رمان عاشقانه پرسه توباد تقدیم شما لطفا تا آخر بخونید🙏🙏🙏🌹🌹
  14. Moon209889

    دیالوگ‌های ماندگار لعنت به قانونای دنیا که شکستن دل آدما توش پیگیری نداره

    من به عشق باور دارم..........🖤 و تا آخر عمر به عشق پایبندم.........🖤 اسم من مانیاس یک دختر احساساتی حواس پرت اطرافیانم میگن بعضی اوقات گیج میزنم من ۱۷ سالمه یک خواهر کوچیک ۱۵ ساله و یک داداش ۲۴ساله دارم مانی و مونا...... تا حالا عاشق نشدم ...... و حس عشق تجربه نکردم و از عشق چیزی نمی‌دونستم و...
  15. Moon209889

    دیالوگ‌های ماندگار لعنت به همه ی قانونای دنیا که تو هیچ کدوم شکستن دل آدما وبگردی نداره

    من به عشق باور دارم..........🖤 و تا آخر عمر به عشق پایبندم.........🖤 اسم من مانیاس یک دختر احساساتی حواس پرت اطرافیانم میگن بعضی اوقات گیج میزنم من ۱۷ سالمه یک خواهر کوچیک ۱۵ ساله و یک داداش ۲۴ساله دارم مانی و مونا...... تا حالا عاشق نشدم ...... و حس عشق تجربه نکردم و از عشق چیزی نمی‌دونستم و...
  16. mobi.h.f

    تیکاف | مبیناحسینی‌فر کاربر رمان فور

    هو یا حق خلاصه: گا‌هی اگر گذشت کنیم‌و ببخشیم، زندگی زیباتر است؛ قلب‌ها آرام تراست! اما؛ اونبخشید و به قصد انتقام جلو آمد! حال دیگر راه برگشت نداشت... حال قلبش‌و مغزش‌را هر کدام یک‌سازی می‌زنند و اوست که باید تصمیم بگیرد، قلبش را انتخاب کند، یا مغزش‌را؟
  17. Asraa

    رمان گمشده

    سلام من چند وقت پیش یه رمان خوندم که نصفه موند و از گوشیم پاک شد گم شد الان میخام ادامشو بخونم اسمش یادم نمیاد داستانم اینجور بود که اسم دختره آوا بود باباش برای باند قاچاق کار میکرد و‌بعد باباش مرد و دختره پیش همون باند موند و‌پسره رئیس اسمش اراد بود عاشق دختره شد اما دختره خودش از یه پسر که...
  18. Hosna.R

    در حال تایپ قاطل آرزوها

    《به نام خدای زیبایی ها》 #پارت۱ در حال شونه کردن موهام بودم که گوشیم زنگ خورد. اسم مهرسا روش خودنمایی میکرد... سریع جواب دادم. -سلام عزیزم جانم چیکار داشتی؟! +سلام هوراد جون امشب بریم بیرون؟! -راستی امشب نمیتونم، یه کار مهم دارم بمونه برای فردا +هورااااد هیچ کس خونمون نیست منم حوصلم سر رفته منم...
  19. آسمان پرستاره

    رمان عاشقانه

    سلام دوستان من دنبال یک رمانی میگردم خارجی و به سبک قدیمی که دختری خانواده خودش رو از دست داده و همراه خانواده دایی ش زندگی میکنه . دختر دایی دختره قراره با یه پادشاه کشور دیگه ازدواج کنه و دختره و به عنوان خدمتکار شخصی خودش همراهش می‌بره که در راه دختره با یک مردی مرموز روبه رو میشه که بعد ها...
  20. آسمان پرستاره

    رمان

    سلام دوستان من دنبال یک رمانی میگردم خارجی و به سبک قدیمی که دختری خانواده خودش رو از دست داده و همراه خانواده دایی ش زندگی میکنه . دختر دایی دختره قراره با یه پادشاه کشور دیگه ازدواج کنه و دختره و به عنوان خدمتکار شخصی خودش همراهش می‌بره که در راه دختره با یک مردی مرموز روبه رو میشه که بعد ها...
بالا پایین