کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
خلاصه: دختری که عمرش رو پایه جمع کردن پول عمل خواهرش کرد ولی یک روز توسط نامزدش متهم به دزدی پول میشه و دقیقا روز قبل عمل خواهرش پول عملش رو بالا میکشه و اینجا تازه اول ماجراست
ارت_1
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام...
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام
مادرم وقتی...
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام
مادرم وقتی...
پارت_1
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام...
هواپاییزی وسرد شده بودمن هم روی برگ ها قدم میزدم صدای خش خش،
برگها زیر پایم حس قشنگی بودکه ناگهان موجودی روکنارخودم حس کردم؛
یک توله سگ کوچولو بود که تابه
صورتش نگاه کردم شروع کرد دنبال
من دویدن من جیغ میزدم وای کمک وای مامان وای فقط حیغ
میزدم،که دیدم اون توله سگ با
صدای کسی از من فاصله گرفت
به...
خلاصه: سانازدختری که به طور ناگهانی با مردی تصادف میکنه، این مرد زخم خورده بود مردی از جنس تنهایی و غروری بی حد و مرز، حال باید ببینیم سرنوشت چه چیزی برای این دو رقم میزند...
خلاصه: ویرا بعد از مرگ مادرش دختری افسرده و زودرنج میشه و با بقیه آدمها روابطش رو کم میکنه. این موضوع تا ۲۰ سالگیش هم ادامه داره تا وقتی که وارد دانشگاه میشه و اتفاقات عجیبی براش رقم میخوره...
غیر از ویرا پسری به اسم پنهان در یک شرکت بزرگ چرمسازی مشغول به کاره. زندگیه خوب و یکنواختی داره تا...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان این شهر بوی مرگ میدهد
رمان عاشقانه
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فنفیکشن
مرگ
ناولفور
نیکیسا
وان شات
کتاب
کتابخانه
نام رمان: قلب بی احساس من
ژانر: طنز،کلکلی و عاشقانه
نویسنده: تیام قربانی
خلاصه رمان: خستهام از زندگی تکراری، از حرفهای تکراری، نیش و کنایههای تکراری، یک دختر چقدر ظرفیت داره؟!ا ز حرفها! از نیش و کنایهها!
حرفهایی که تا عمق قلبت رو میسوزونه. گاهی از خودم میپرسم چرا من؟! مگه چیکار...
خلاصه:
پیچیده است،زندگی همه اش پیچیده است...
حتی اگر آسانش بگیریم و حتی اگر راحت باشد باز هم پیچیده است ؛حتی آنکس که خود را مانند کف دست صاف و صادق می پندارد،لایه های عمیقی از پیچیدگی شخصیت در وجودش نهفته است حتی دیوانه ها هم پیچیده اند، به راستی درکش برای خودمان نیز سخت است!
ولی او نمی دانست...
به نام حق
『اخرین نگاھ عشق』
مقدمه: تقدیر دست خداست درست ولی مگه خدا بهتون توان نداده؟
این همه عمر معنی تقدیر و شانس اشتباه بالا کشیدن پس بزارین من بگم
تقدیر و شانس یعنی تو برو جلو شانستو امتحان کن خدا هم کمکت میکنه یه گوشه نشست و غم خوردن مگه تقدیره؟
خلاصه: بزار بره!
-این انتقام سخته...
تغییر بزرگیه، دیگه از پیتزا و بستنی خبری نیست. من حالا ابزار جنگ میشدم! درسته. من ابزاری برای جنگ بین مرزهای موجوداتی میشم، که حتی تو خوابهم ندیده بودم. تغییری که علاوه بر حس درد، مسئولیت سنگینی هم به همراه داره.
خلاصه:
نعرههای زندانیان دیوارهای سلولش را لرزاند؛ گوشهایش را گرفت و نالههای بیصدایش را سر داد. چرا تمام نمیشد؟ گویی عالمیان از لال بودنش لذت میبردند. چه باید کرد؟ چگونه باید خود را از بند قلبهای سنگی رها کرد؟ گمان میکند که این موجودات با تماشای زجر کشیدنش جانی دوباره خواهند گرفت!
تصمیم...
نام اثر: دل تورا تمنا میکند
نام نویسنده:م.ماه
ناظر: @Sareh
خلاصه:
زندگی را برایش ناجوانمردانه معنا کرد. زندگی شیرینی که به تلخی زهر تبدیل شده و با حضور کثیف او معنایاش در ذهن آن دختر بچهی ناز پرودهی شر و شیطون تغییر کرد. اما حالا دیگر آن دختر بچه، دختر بچهی چند سال قبل نبود. بزرگ شده،...
نام اثر: مجهول
نام نویسنده: سارا مرتضوی
ژانر: اجتماعی
خلاصه:
روایت یک پسر که در جستجوی آیندهای است که برای خود نیز نامعلوم است. نااُمید پرسه میزند که از اتفاق کیف کرمی زنانهی ارزانی از آسمان به زمین میآید. او با توجه به محتویات داخل کیف رویاپردازی کرده و شخصیت جدیدی از فرد مجهول میسازد؛...