• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه اشعار نهر نیلگونِ نوم | Melina کاربر انجمن رمان‌فور

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
نام اثر
نهر نیلگون نوم
نام پدید آورنده
Melina
ژانر
  1. عاشقانه
  2. مذهبی
  3. درام
*به نام کرامتش
آوای رحمتش
عشق بی‌منتش*

مقدمه:
در شبانگاه ما، نهری پا نهاد
به خواب حقیقی ماه
نهری ز پاکی یاسِ خوش‌بوی زهرا(س)
و طهارت راستای راه
آبی ز نیل در رود جهیده
عشق در آن آب دمیده
نشان «الله» بر آن کشیده
و در آن سوالیست
سوال خدای یکتاییست
که پاسخش را خود دهید:
«آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟»




تقدیم به کسی که همواره دعاهایش بدرقه راهم بوده و هست،
تقدیم به شما آقای مهربان!



توجه: نیمی از خواب گفته شده، واقعیست.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
عشق را برای من معنا نکن که شک ندارم، نمی‌دانی.
از زیبایی معشوق نگو که میدانم، ناآگاهی
از بوی هوس‌انگیز رویایت ل**ب مَزن که میدانم،
این‌ها عاشقانه‌های با فرجامند!
***
عشقی که اکنون بر سر زبان‌ها جاریست
بی‌دلیل مرگ را آسان زیست
دل‌ها را بی‌جواب رهاند
آنان را در اوهام لرزاند
آخرش هم تهی شد ز جنون،
جنونِ بی‌کسی و خفتگیِ قلب‌ها،
جنون تنهاییِ دیوانگی
ولیکن ناشناخته‌اس این عشق‌ها
برای منِ عاشق خدا!
***​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
دیشب دیدم خوابی را
که آزرد چشمانم را
در هم آشفته، ذهنم را
تندتند کرده ضربانم را؛
دیشب نهری دیدم به خوابم
نهری ز نیلی رویاهایم
می‌رقصیدند ماهی‌های چشمگیری
دُم می‌جنباندند همچو چرخش پاندول ساعت دیواری
بوی آن‌جا هنوزم در بینی‌ام جاریست
تنم را شسته همانند باران، بارانی ز سوی ماهی مقدس،
ماهی که نامش اردیبهشت است!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
هنوزم مشام دیگران را
می‌کنم با این بوی آرام،
بوی نابِ بهشت بی‌کران
چمنش رنگ آسمان است و
آسمانش رنگ سرسبزیِ چمن
خورشیدش گرمابخش است و لطافت‌دهنده‌ی بدن
زیبایی آن‌جا قلب‌ها را می‌شکافد
و درونش را عشق می‌کارد.
***
جهانی‌ست از ناشناخته‌ها،
دنیایی‌ست ز زیبایی‌ها،
و نور امید و محبت جاریست در آن‌جا.
کلام «الله» تکان‌دهنده‌ی وجودهای هستیان است و
آرامش‌دهنده‌ی چهره‌های پریشان‌نشان.
پلی را از دور نگریستم.
چون گذر کنم ز نهر آیین هیئت،
به آنجا دست خواهم پیدا کرد!
***
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
از آن دوردست‌ها
به روی پل رخشان‌نما
کسی را دیدم در آنجا
نمی‌دانم کیست او،
اما هر که هست، مرا به جنون بَرَد
سیمایش را ندیده‌ام تاکنون
هم‌اکنون نیز غرق خورشید است!
فقط گلی را دیدم از او
که یاسی شیرین است.
***
نگاهش ناگه سوی من آمد،
بی‌جهت ناگهان جُم خوردم.
تبسمی به لب داشته‌است،
که مرا به فروتنی وا می‌دارد.
سر به زیر انداخته‌ام اما،
آسمان دست به دست باد داده‌است
تا که یاس مُهر گشته را،
بی‌آنکه خود دانم
به‌سویم روانه سازد.
گونه‌ام را بوسید،
که ناگه سوخت گوشت من
خاکستر گشت یاس خوش‌بویم،
جهانم ناگه جهنم گشت!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
دیدم نهر عشق را
خون مزین می‌کند آن را
ترس می‌شود ساکن قلبم
هراسان به عقب می‌جهم
می‌خواهم فریاد زنم
ولیکن گویی صدایم خفته‌اس
در اعماق سوزناک آتش بی‌مروت سوخته‌اس
می‌زند مرا زمان قهقه‌ها
می‌نگرم شیطان پلید را میان خنده‌ها
اما ناگه قدرتی در خونم جهید
و فریادم اکو شد در جهنمی
سوخت خنده‌ها و نیشخندها
با شنیدن ذکرها
و در میان این‌ها
مرا غافل نامیدند
زیرا که می‌گفتند تو تنهایی و
خدایت رهایت کرده در این‌جا!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
سوختم اما جز ذکر خدا لب نزدم
راز د نیاز را در جهنم نیز قطع نکردم
نماز میان خنده و تمسخر را برگزیدم
تا آنکه با آن‌ها هم‌سفر بشوم!
***
داستان عجیبی دارد این ذکرها
کس نداند از راز مودت الله!
همانی که مرا از جهنم خونین رهاند،
لالایی ودادانگیز را در کتاب قرآن خواند.
درست است که جهنم آوار شد بر سرم،
اما امیدم نرفت هرگز میان آتش نیز ز قلبم.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
بسته بود درها به رویم،
همچو یوسف گم‌گشته اسیر بودم؛
ولیکن به سوی درهای مرده دویدم
و در این میان دریچه‌ای کوچک به راهم باز گشت
تا که مرا با خود از دنیای موت‌برانگیز دوزخ نجات بدهد.
***
خود را در بهشتی بی‌کران یافتم،
اما نه آن‌گونه که خیال داشتم.
در این بهشت چیزهایی را یافتم،
که تنها در رویاها و هدف‌هایم می‌پنداشتم.
***
بویی به مشامم خورد؛
بویی از یاسِ مادرانه‌ها،
بویی ز یاد شیفتگی‌ها!
بوی مادرم آمد.
شادمان به سوی بوی فراگیر جهیدم،
که کسی دیگر را دیدم.
زبانم بند آمد و
یکهو از خواب پریدم!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
میان مسرت گریستم،
اگر بگویی چه کسی را دیدم؟!
مادرم آمده بود به استقبالم
مادری که نامش را فاطمه‌زهرا(س) می‌نامند.
***
هق‌هقم اوج می‌گیرد و
نجوایم سکوت می‌شکند.
قلبم پریشان است و
عقلم بی‌خرد!‌
***
توان فکر کردن از من ربوده شد،
بی‌جان از هوش رفتم اما چیزی نشد.
دلم پرپر می‌زد از آن شوق دیدن‌ها،
می‌دانی، من بهشت را به چشم دیده‌ام حالا،
چه آشفته‌بازاری‌ست قلبم، آه!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
حال عمری گذشته و
عشق را من چشیدم
به چشم دیدم
با چشمِ دل اما.
فقط یک چیز را بدان؛
زندگیت را
با اعتماد
به او بسپار!
***
دنیا پریشان است به حالم
گرچه باید با آن بسازم
شوق دیدن‌ها کم بود،
عاشق و معشوق چه دورند.
منم بین این جهنم،
میان آدم‌ها چه بی‌تابم.
حق هم دارم،
بهشت عالمی دارد،
که دل کندن از آن،
سختی‌ها دارد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین