• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه اشعار نهر نیلگونِ نوم | Melina کاربر انجمن رمان‌فور

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
پس ز آن نوم،
بی‌قرار یارم.
برای دیدن او،
من چه بیمارم!
***
کاش می‌شد خدا لطفی کند،
مرا خلاص ز این دنیا کند.
طاقت نمی‌آورد دلم
چه باید کنم که بیمار یارم؟!
***
پس زین دنیا به کامم غمناک گشت
اما شبی ندایی به خوابم نشست
آن ندای با جمله‌ای غم را شست
و مرا فهماند و رفت.
جمله‌اش همین بود و بس:
«مبادا تو را حرص و طمع فرا گیرد!»
چه زیبا گفت و محو گشت!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش:

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
معنای زندگی از هم شکفت و
روزگارم از هم برفت.
لؤلؤ خفته در صدف را
بی‌گمان در دست بگرفت.
صدف حصار او بود و من مزاحم به آن،
آخ و افسوس بر من که دیر فهمید این را!
***
در جهان من، محدودیت معنا شده
عاشق شیطان شدن گناه حساب شده
مردمان من، بی‌آنکه دانند بدبخت شدند،
در گلاویز با ابلیس بی‌گمان تسلیم شدند.
آه که دیر فهمیدند دنیا با چه طراحی شده،
داستان ما در کتابی نگاشته شده،
تا ابد «خوب» و «بد» محفوظ شده.
این کتاب داستان ما نیست انسان،
این کتاب نوشته شده‌ی دستان کردگاراست، ای خلق شده!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
گمشده میان کوچه‌ها گشت می‌زند،
منم که همچو مرده‌ها، در آوارها گشت می‌زنم.
تاریکی مرا ربوده‌است،
دستان سیاهی مرا گرفته‌است.
و اینک در جستجوی نور، پرسه می‌زنم
شهری ویران را!
***
ز هر کوچه رد می‌شوم، سیاهی است و سیاهی!
یک باریکه‌ی نور هم نیست در این جهان بیمار!
دنبالش می‌گردم اما، نیست اثری از آن.
من در قلب تاریکی اسیر گشته‌ام،
و فاصله‌ها با او دور گشته‌ام.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Melina Whirlwind

کاربر ممتاز
کاربر ممتاز
سطح
4
 
ارسالات
213
پسندها
659
دست‌آوردها
93
مدال‌ها
3
محل سکونت
❦ محشر خدا ❦
***
می‌دانی این‌جا کجاست؟
این مکان آواره و بی‌جان کجاست؟
می‌دانی سرمای تاریکای این‌جا منشاء‌اش ز کجاست؟
درد بی‌امان این دیار کجاست؟
این‌جا قلب زخم خورده‌ی توست،
این جهان بی‌نشان و غمناک توست،
این وجود غم‌خوار توست!
بیا و گله بکن از دنیای بد،
بی‌گمان و نادان باش همچو جانوری نفهم!
این جهان که با تو خصومتی نداشت؛
عامل خود، خودی و خود!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین