ک
کاربر حذف شده 13
مهمان
مهمان
نویسنده از کجا شروع می کند؟
وقتی می نشینید و میخواهید بنویسید از کجا شروع می کنید؟ آیا با تصویری از ماشینی که سوسوی چراغ هایش در بزرگراه خلوت به چشم می خورد؟ پیست مسابقه اتومبیل رانی با تماشاگرانی که دیوانه وار تشویق می کنن؟ یا از سکوتی که تیک تاک ساعت در آن به گوش می رسد؟
«نویسنده از کجا شروع می کند؟» این سوالی است که مدام می شنویم در کارگاه ها و سیمینارها، گاهی عده ای می گویند فکر تازه ای برای داستان دارند، اما نمی دانند از کجا شروع کنند؟ آیا باید یک خلاصه داستان یا طرح کلی بنویسند یا باید یادداشت برداری کنند؟ آیا باید از یک شخص مقاله و یا یک عنوان روزنامه شروع کنند؟
نوشتن، یک روند است. مرحله ای مداوم، متغیر و ارگانیک از پیشرفت و توسعه است. حرفه و مهارت است که گاهی به سطح ارتقا می یابد. مراحل معینی وجود دارد که نویسنده آنها را در حین پرورش فکر و نمایشی کردن از سر می گذارند.روند خلاقه ای نوشتن در هر نوع نگارش، یکی است. فقط شکل کار فرق می کند.
وقتی نوشتن یک داستان را آغاز می کنید، عملا روندی را در پیش می گیرید که ماه ها یا شاید سال ها بعد با چندین صفحه پر از کلمه، گفت و گو و توصیف و ... رو به رو خواهید بود. اگر بدانید، نویسنده از کجا شروع میکند، پیشرفتی گام به گام خواهید داشت که راهنمای شما در روند نوشتن است.
نویسنده از کجا شروع می کند؟ با یک ورق سفید؟ شما باید چندین صفحه کاغذ سفید را با یک داستان پر کنید. داستانی که با تصاویر در قالب گفت و گو و توصیف بیان شود و در بطن ساختار دراماتیک جای گیرد.
آغاز کردن با شخصیت چطور؟ یک شخصیت قوی و جذاب تقریبا برای هر داستان ضروری است. یک شخصیت همه جانبه و سه بعدی که داستان شما را به روشنی و با مهارت پیش برد، شروع محکم و خوبی است، ولی نویسنده از اینجا شروع نمی کند.
آغاز کردن با حادثه یا تجربه ای که برای خود شما یا کسی که می شناسید پیش آمده چه طور؟ گاهی می توانید تجربه ای خاص را به عنوان نقطه شروع داستانتان به کار برید. ولی بیشتر اوقات متوجه می شوید که اسیر واقعیت آن تجربه شده اید. چرا؟ به این دلیل که به موقعیت و یا حادثه وفادار بمانید بهتر است واقعیت برود پی کارش تا شما بتوانید آن را به نحوی موثر نمایشی کنید. یادتان باشد: « چه کسی چه کرد؟» و این «این اتفاق کجا افتاد؟» معمولا به داستان ضعیفی منتهی می شود که از نظر دراماتیک( نمایشی) یا بی ارزش است یا کم ارزش.
وقتی می نشینید و میخواهید بنویسید از کجا شروع می کنید؟ آیا با تصویری از ماشینی که سوسوی چراغ هایش در بزرگراه خلوت به چشم می خورد؟ پیست مسابقه اتومبیل رانی با تماشاگرانی که دیوانه وار تشویق می کنن؟ یا از سکوتی که تیک تاک ساعت در آن به گوش می رسد؟
«نویسنده از کجا شروع می کند؟» این سوالی است که مدام می شنویم در کارگاه ها و سیمینارها، گاهی عده ای می گویند فکر تازه ای برای داستان دارند، اما نمی دانند از کجا شروع کنند؟ آیا باید یک خلاصه داستان یا طرح کلی بنویسند یا باید یادداشت برداری کنند؟ آیا باید از یک شخص مقاله و یا یک عنوان روزنامه شروع کنند؟
نوشتن، یک روند است. مرحله ای مداوم، متغیر و ارگانیک از پیشرفت و توسعه است. حرفه و مهارت است که گاهی به سطح ارتقا می یابد. مراحل معینی وجود دارد که نویسنده آنها را در حین پرورش فکر و نمایشی کردن از سر می گذارند.روند خلاقه ای نوشتن در هر نوع نگارش، یکی است. فقط شکل کار فرق می کند.
وقتی نوشتن یک داستان را آغاز می کنید، عملا روندی را در پیش می گیرید که ماه ها یا شاید سال ها بعد با چندین صفحه پر از کلمه، گفت و گو و توصیف و ... رو به رو خواهید بود. اگر بدانید، نویسنده از کجا شروع میکند، پیشرفتی گام به گام خواهید داشت که راهنمای شما در روند نوشتن است.
نویسنده از کجا شروع می کند؟ با یک ورق سفید؟ شما باید چندین صفحه کاغذ سفید را با یک داستان پر کنید. داستانی که با تصاویر در قالب گفت و گو و توصیف بیان شود و در بطن ساختار دراماتیک جای گیرد.
آغاز کردن با شخصیت چطور؟ یک شخصیت قوی و جذاب تقریبا برای هر داستان ضروری است. یک شخصیت همه جانبه و سه بعدی که داستان شما را به روشنی و با مهارت پیش برد، شروع محکم و خوبی است، ولی نویسنده از اینجا شروع نمی کند.
آغاز کردن با حادثه یا تجربه ای که برای خود شما یا کسی که می شناسید پیش آمده چه طور؟ گاهی می توانید تجربه ای خاص را به عنوان نقطه شروع داستانتان به کار برید. ولی بیشتر اوقات متوجه می شوید که اسیر واقعیت آن تجربه شده اید. چرا؟ به این دلیل که به موقعیت و یا حادثه وفادار بمانید بهتر است واقعیت برود پی کارش تا شما بتوانید آن را به نحوی موثر نمایشی کنید. یادتان باشد: « چه کسی چه کرد؟» و این «این اتفاق کجا افتاد؟» معمولا به داستان ضعیفی منتهی می شود که از نظر دراماتیک( نمایشی) یا بی ارزش است یا کم ارزش.