مرا نگاه!که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه!که از دیدنم گریزانی ...
سجاد سامانی
تو را نگاه!که از دیدنم گریزانی ...
سجاد سامانی
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
مجموعه شعر تایپیک جامع شاه بیت.
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
نادیده میکنی چون فتد دیده بر منت
جانم فدای دیده و نادیده کردنت
هلالی جغتایی
جانم فدای دیده و نادیده کردنت
هلالی جغتایی
من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم
که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود
حسین منزوی
که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود
حسین منزوی
هر که از دل پاکی ام دم زد مرا تنها گذاشت
آمدم حفظش کنم، دیدم گناهی لازم است
کاظم بهمنی
آمدم حفظش کنم، دیدم گناهی لازم است
کاظم بهمنی
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب می گیرد و شهری ز غمت بیدارند
سعدی
خواب می گیرد و شهری ز غمت بیدارند
سعدی
قرار عقل برفت و مجال صبر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند!
سعدی
که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند!
سعدی
خنده کنان از اشک من بی واهمه رد میشوی
برابر احساس من چه خوب ِخوب بد میشوی
شهرام جلیلی
برابر احساس من چه خوب ِخوب بد میشوی
شهرام جلیلی
اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
فاضل نظری
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
فاضل نظری
بگشا پسته‌ی خندان و شکرریزی کن
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
حافظ
خلق را از دهن خویش مینداز به شک
حافظ
طبیبانم چه‌می‌دانند دردم دردِ تنهایی‌ست
تو نبضم را بگیری بی‌گمان آرام می‌گیرم
حسین دهلوی
تو نبضم را بگیری بی‌گمان آرام می‌گیرم
حسین دهلوی