ﺧﯿﺎﻟﯽ، ﻭﻋﺪﻩ ﺍﯼ، ﻭﻫﻤﯽ، امیدﯼ، ﻣﮋﺩﻩ ﺍﯼ، ﯾﺎﺩﯼ
ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ
حسین منزوی
ﺑﻪ ﻫﺮ ﻧﺎﻣﻪ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﺩﺍﺭﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ
حسین منزوی
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
مجموعه شعر تایپیک جامع شاه بیت.
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
ای که گفتی جان بِده تا باشدَت آرام جان
جان به غمهایش سپردم، نیست آرامم هنوز
حافظ
جان به غمهایش سپردم، نیست آرامم هنوز
حافظ
بازآی و برچَشمم نشین ای دِلسِتان نازنین
کآشوب وفریاد از زمین برآسمانم می‌رود
سعدی
کآشوب وفریاد از زمین برآسمانم می‌رود
سعدی
به مویی بسته صبرم،
نغمه ی تار است پنداری
دلم از هیچ می رنجد،
دل یار است پنداری ..
نظیری نیشابوری
نغمه ی تار است پنداری
دلم از هیچ می رنجد،
دل یار است پنداری ..
نظیری نیشابوری
خَلقی هَمه با هم سخنِ وصلِ تو گویند
من بی کَسم افسانه یِ هجران به که گویم
هلالی جغتایی
من بی کَسم افسانه یِ هجران به که گویم
هلالی جغتایی
با فاصله اى امن كه آسيب نبينى
بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش
سيد تقى سيدى
بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش
سيد تقى سيدى
من می روم، تو باز می آیی، مسیر ِما
با هم موازی است؛ ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِ تو، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه
کاظم بهمنی
با هم موازی است؛ ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِ تو، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه
کاظم بهمنی
رفتم اما دل من مانده بَرِ دوست هنوز
می بَرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز !
سیمین بهبهانی
می بَرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز !
سیمین بهبهانی
جان خوش است اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهم از جان خوشتری یابم که آن گویم تو را
هلالی جغتایی
خواهم از جان خوشتری یابم که آن گویم تو را
هلالی جغتایی
همی گویی غمش در دل نگه دار
نصیحت گو ! نمی گویی دلت کو ؟
یاری خراسانی
نصیحت گو ! نمی گویی دلت کو ؟
یاری خراسانی