فریاد از آن نرگس مستانه که هرگاه
رفتم که خبر یابم ازو، بی خبرم کرد
صائب تبریزی
رفتم که خبر یابم ازو، بی خبرم کرد
صائب تبریزی
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
مجموعه شعر تایپیک جامع شاه بیت.
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
روی خوب توکه هر دم دگران می بینند
چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
عقل درس حذر از عشق به دل ها میداد
زیر لب گفت دلم خسته نباشی استاد
سعید سلیمان پور
زیر لب گفت دلم خسته نباشی استاد
سعید سلیمان پور
مرا گفتی هلالی در جهان رسوا شدی آخر
من آن بهتر که در عشق تو رسوای جهان باشم
هلالی جغتایی
من آن بهتر که در عشق تو رسوای جهان باشم
هلالی جغتایی
تو را که درد نباشد ز درد ما چه تفاوت
تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی
سعدی
تو حال تشنه ندانی که بر کناره جویی
سعدی
نا امیدی از وصالت بند بندم را گسست
لاک پشتی عاشق مرغی مهاجر شد؛شکست...
کاظم بهمنی
لاک پشتی عاشق مرغی مهاجر شد؛شکست...
کاظم بهمنی
ترا چه غم که شب ما دراز می گذرد?
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد ...
صائب تبریزی
که روزگار تو در خواب ناز می گذرد ...
صائب تبریزی
دل را چو انار ترش و شیرین
خون بسته و دانه دانه دیدم
زهر عالم همه عسل شد
تا شهد تو در میانه دیدم
مولانا
خون بسته و دانه دانه دیدم
زهر عالم همه عسل شد
تا شهد تو در میانه دیدم
مولانا
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر اَمر بفرماید عشق...
فاضل نظری
می توان سوخت اگر اَمر بفرماید عشق...
فاضل نظری
روزگارم را اگر یک روز نقاشی کنم
یک قفس باخاطرات یک قناری میکشم
مجتبی سپید
یک قفس باخاطرات یک قناری میکشم
مجتبی سپید