• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه شعر اشعار فاطمه جمشیدی.

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بخند زیبای تو را در خواب دیدم
من روی شاداب تو در مهتاب دیدم

لعل لبانت همچو قند وشکرین است
از آن لبانت من سخنان ناب دیدم

عشق تو چون آتش نهاده بردل من
دل در غم عشق تو من بیتاب دیدم

این دل ببین ناز نگاهت را خریده
چون از نگاه غیر خودسیراب دیدم

وقتی توبودی در کنارم یار شیرین
من دشمن دیرینه ام احباب دیدم

یکتا نگارد بهر چشمانت غزل خوش
چون بنده عشقم تو را ارباب دیدم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
مژده یاران آمده فصل بهار
گل به شور وخوش نواصوت هَزار

دشت وصحرا پر زعطر رازقی
آب رکنی شد روان درجویبار

باغهای پر گل وشعر آفرین
سرو ناز و عطر نارنج بهار

کوی وبرزن پر شده از شور وشوق
مطربان خوش می نوازند ساز وتار

عید نوروز آمده عید سعید
پاک کن از نفس خود گرد وغبار

کینه ونفرت زقلبت دور کن
با محبت گل نشان در جای خار

بارالها عید مردم خوش شود
غصه وغم هاکند از دل فرار

یک گذر بر شهر شیرازم بیا
تا کند (یکتا )برایت جان نثار
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بیا امشب قرارم باش لطفا
گل تازه بهارم باش لطفا

بدل امشب تمنای تو دارم
بیا امشب تو یارم باش لطفا

بدون تو گلستانم خزان است
گلی در گلعذارم باش لطفا

نباشی بی تو من تنهاترینم
بیا و در جوارم باش لطفا

دوچشمم خاک پایت می نمایم
همه دار وندارم باش لطفا

زلیخای توام ای مهربان یار
تویار ودوستارم باش لطفا

اگر عشق تو را پنهان نمایم
تو عشق آشکارم باش لطفا

منم آن عاشق دیرینه ی تو
بیا ودلسپارم باش لطفا

تمام آرزوی قلب (یکتا)
بیا در اختیارم باش لطفا
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بیا بیا که تورا عاشقانه می خواهم
تورا برای دلم بی بهانه می خواهم

به قصد صید دلت دامها گستردم
برای صید دلت آب ودانه می خواهم

بیا که تیر حوادث فشرده قلبم را
واز کرانه قلبت نشانه می خواهم

ببین که مرغ دلم بی قرار ونالان است
برای مرغ دلم آشیانه می خواهم

به پاس عشق ووجودت ترانه خوان گشتم
فقط تویی که برایت ترانه می خواهم

سحر زباد صبا چون رسید مژده ی وصل
بیار باده ،دلی شادمانه می خواهم

تمام دفتر شعرم نثار عشق تو باد
چو عشق پاک تو را جاودانه می خواهم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
نیلوفر زیبا دل شاداب نداری
چون طاقت تنهایی و مرداب نداری

امشب توبیا خواب خوش از دیده پریده
ای چشم ز هجرش تو دگر خواب نداری

ای لعل لبانت شکر ووقند فراوان
از لعل لبانت تو می ناب نداری ؟

سرگشته وحیران شده ام در غم عشقت
لیلای توام تو دل بی تاب نداری ؟

محراب نشین خم ابروی تو بودم
اما تو چرا روی به محراب نداری ؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
مرغ بی بال وپرم عشق تو شاهینم کند
یک جهان در عاشقی باید که تحسینم کند

مرهمی بر درد بی درمان وحال زار من
جرعه ای از جام عشقت ده که تسکینم کند

خسته وغمگینم از نامردمی روزگار
مهر تو جانم دهد زیبا و شیرینم کند

آرزوهای زیادی رفته بر باد و چه باک
شور وشوق عشق تو بیگانه از کینم کند

این حصار تنگ دنیا جان من آزرده است
جادوی عشقت، به دنیا سخت خوشبینم کند

آرزو دارم که باشی در کنارم روز وشب
دوری از روی نکویت تلخ و غمگینم کند

عشق وشعر پاک (یکتا ) تا ابد تقدیم تو
گوهر عشق تو را خواهم که تضمینم کند
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
دل به عشقت داده ام اصرار می خواهد مگر
عشق تو در دل بود بازار می خواهد مگر
اینکه من هر روز وشب فکر تو را دارم به سر
بی سر وسامان شدم اقرار می خواهد مگر

با نوای قلب خود هر دم تورا کردم صدا
این حدیث عاشقی تکرار میخواهد مگر

من چو حلاجم سرم در عشق تو کردم فدا
این تن بی سر طناب دار می خواهد مگر

من به جرم عاشقی خونم اگر گردد مباح
عاشقی جرم است ؟ استعفار می خواهد مگر

آسمان قلب من از عشق تو نورانی است
شمس رخشان منی پندار می خواهد مگر

منجی عالم بیا درد فراق توبس است

گو صدور اذن تو طومار می خواهد مگر

بین که (یکتا) این غزل را بهر عشق تو سرود
این چنین عشقی بدل گفتار می خواهد مگر
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
من ندارم بر دل ریشم دوایی بیش از این
ای دل بی تاب من تاب جدایی بیش از این‌

من خطا کردم ولی در سینه دارم عشق پاک
دلبرمن عفو کن آخر خطایی بیش از این

ناز چشمانت خریدارم دلم پابند تست
چون زلیخا دلربایم دلربایی بیش از این؟

من تو را چون یوسف مصری عزیزت می کنم
خاک پایت سرمه کردم توتیایی بیش از این ؟

درد عشقت چون زده آتش به جان وهستی ام

عاشقم من بینوایم بی نوایی بیش از این ؟

چون من از عهد ازل عشق تورا دارم به دل
می کشد آخر مرا این بی وفایی بیش از این

بین که (یکتا )بهر چشمانت سراید این غزل
ساز وگیتارم توهستی هم نوایی بیش از این؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
پانزدهم از ماه مرداد است ودارم شور وحال
جشن میلاد تو و جشن شکوه یک وصال

روز میلادت مبارک همسر شایسته ام
همسر خوب وعزیزم همسر نیکو خصال

در وجودت مهربانی وصفا عشق وامید
معرفت در ذات تو والا و در حد کمال

زندگی بی تو برایم سخت و مشکل میشود
از خدا خواهم بمانی همچو شمس بی زوال

در گلستانی که ما تخم محبت کاشتیم
سبز وخرم گشته ،روییده دو تا زیبا نهال

افتخار ما وفرزندان تویی ای همسرم
با تو نیکو شد جهانم زندگیم بی ملال

ارزش یک لحظه باتو گوهر یکدانه ام
بیشتر از گنج قارون باشد و از جان ومال

روز میلاد تو وروزی که ما یک سر شدیم
باد فرخنده برتو وما و همه فامیل وآل

در فراز و در فرود زندگی همدم تویی
مهر تو در قلب من گیرد فزون هر روز وسال

عشق وشعر ناب (یکتا )تا ابد تقدیم تو
باتو در اوج تغزل می گشایم پرّ وبال
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
کشورم ویران شداز باران و زیبایی که نیست
سیل غم جاری شده امروز و فردایی که نیست

داغ دل ها تازه شد از داغ هر آلاله ای
چشم مجنون خیره گشته محو لیلایی که نیست

هر طرف را بنگری سیلابه های درد ورنج
آسمان نالان شده از بال عنقایی که نیست

روز ها مانند شب تاریک گشت و بی فروغ
با چنین دردی گرفتارند شبهایی که نیست

اشک ماتم گشته جاری دل شده دریای خون
غرق غم گردیده دل در موج دریایی که نیست

چشم بینا کو کجا شد حس نماید دردها
میخورم افسوس باری چشم بینایی که نیست

میکند(یکتا)دعا تا رفع گردد مشکلات
غیر ذات پاک حق دلسوز و یارایی که نیست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین