• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

متفرقه به وقت داستان

NIUSHA

طرد شده
طرد شده
سطح
0
 
ارسالات
149
پسندها
1,070
دست‌آوردها
143
سن
17
محل سکونت
تو قصر فرمانرواییم...☆
وب سایت
باورش سخت است که دردانه‌ی بهشتی خدا را غرق در دریای خون ببینم! مبهوت شده به جسم بی‌جانش خیره می‌شوم و در همین حین، سیلاب اشک‌هایم ویرانه می‌کند قلب ضخم دیده‌ام را!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
چشمانم در پشت تاری اشک ها، مبهوت، به چاقوی خون آلود در دستش خیره ماندند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 1386

مهمان
مهمان
چشمانم در پشت تاری اشک ها، مبهوت، به چاقوی خون آلود در دستش خیره ماندند.
یک لحظه ترس عجیبی تنم را به لرزه انداخت و به قطراتی ک از چاقو می افتاد خیره شدم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: iNastAR

iNastAR

شکارچی انجمن
کاربر رمان فور
سطح
6
 
ارسالات
238
پسندها
281
دست‌آوردها
63
مدال‌ها
4
محل سکونت
جهنم
یک لحظه ترس عجیبی تنم را به لرزه انداخت و به قطراتی ک از چاقو می افتاد خیره شدم
هراس، عضله‌های تنم را منقبض کرد؛ سست به صحنه مقابلم‌ نگریستم. کوبش بی‌امان قلبم میان حصار سینه؛ لرزش دستانم را بلند کرد و ...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین