• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه شعر اشعار قیصر امین پور

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
دست عشق از دامن دل دور باد!

می‌توان آیا به دل دستور داد؟


می‌توان آیا به دریا حکم کرد

که دلت را یادی از ساحل مباد؟


موج را آیا توان فرمود: ایست!


باد را فرمود: باید ایستاد؟


آنکه دستور زبان عشق را

بی گزاره در نهاد ما نهاد


خوب می‌دانست تیغ تیز را


در کف مستی نمی‌بایست داد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
دل داده‌ام بر باد، بر هر چه باداباد

مجنون‌تر از لیلی، شیرین‌تر از فرهاد


ای عشق از آتش، اصل و نسب داری

از تیره دودی، از دودمان باد


آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر

از بوی تو آتش، در جان باد افتاد


هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران

هر کوه بی‌فرهاد، کاهی به دست به باد

هفتاد پشت ما، از نسل غم بودند

ارث پدر ما را، اندوه مادر زاد


از خاک ما در باد، بوی تو می‌آید

تنها تو می‌مانی، ما می‌رویم از یاد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم

ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم


چو گلدان خالی، لب پنجره

پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم


اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم

اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم


اگر دل دلیل است، آورده‌ایم

اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم!

اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم!


گواهی بخواهید، اینک گواه:

همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم!


دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده‌ایم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما

نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما


بفرمایید هر چیزی همان باشد که می‌خواهد

همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما


بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق

رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما


سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری

بیفشان زلف و مشکن حلقه پیوندهای ما

به بالایت قسم، سرو و صنوبر با تو می‌بالند

بیا تا راست باشد عاقبت سوگندهای ما


شب و روز از تو می‌گوییم و می‌گویند، کاری کن

که «می‌بینم» بگیرد جای «می‌گویند»های ما


نمی‌دانم کجایی یا که‌ای، آنقدر می‌دانم

که می‌آیی که بگشایی گره از بندهای ما


بفرمایید فردا زودتر فردا شود، امروز

همین حالا بیاید وعده آینده‌های ما
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
وقتی تو نیستی

نه هست‌های ما

چونان که بایدند

نه بایدها...


مثل همیشه آخر حرفم

و حرف آخرم را

با بغض می‌خورم

عمری است

لبخندهای لاغر خود را

در دل ذخیره می‌کنم:

باشد برای روز مبادا!


اما

در صفحه‌های تقویم

روزی به نام روز مبادا نیست


آن روز هر چه باشد

روزی شبیه دیروز

روزی شبیه فردا

روزی درست مثل همین روزهای ماست

اما کسی چه می داند؟

شاید

امروز نیز روز مبادا باشد!


وقتی تو نیستی

نه هست‌های ما

چونان که بایدند

نه بایدها...


هر روز بی تو

روز مبادا
است!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
این روزها که می‌گذرد، هر روز

احساس می‌کنم که کسی در باد

فریاد می‌زند


احساس می‌کنم که مرا

از عمق جاده‌های مه آلود

یک آشنای دور صدا می‌زند


آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور

مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است

آن روز ناگزیر که می‌آید

روزی که عابران خمیده

یک لحظه وقت داشته باشند

تا سربلند باشند

و آفتاب را

در آسمان ببینند...


آن روز

پرواز دست‌های صمیمی

در جستجوی دوست

آغاز می‌شود

روزی که روز تازه پرواز

روزی که نامه‌ها همه باز است

روزی که جای نامه و مهر و تمبر

بال کبوتری را

امضا کنیم

و مثل نامه‌ای بفرستیم


صندوق‌های پستی

آن روز آشیان کبوترهاست...

ای روز آفتابی

ای مثل چشم‌های خدا آبی

ای روز آمدن

ای مثل روز، آمدنت روشن


این روزها که می‌گذرد، هر روز

در انتظار آمدنت هستم


اما

با من بگو که آیا، من نیز

در روزگار آمدنت هستم؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری

شوق پرواز مجازی؛ بال های استعاری


لحظه های کاغذی را؛ روز و شب تکرار کردن

خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری


آفتاب زرد و غمگین؛ پله های رو به پایین

سقف‌های سرد و سنگین؛ آسمان‌های اجاری


با نگاهی سرشکسته؛ چشم‌هایی پینه بسته

خسته از درهای بسته؛ خسته از چشم انتظاری


صندلی‌های خمیده؛ میزهای صف کشیده

خنده های لب پریده؛ گریه های اختیاری


عصر جدول‌های خالی؛ پارک‌های این حوالی

پرسه های بی خیالی؛ نیمکت‌های خماری


رونوشت روزها را؛ روی هم سنجاق کردم

شنبه های بی پناهی؛ جمعه های بی قراری


عاقبت پرونده ام را؛ با غبار آرزوها

خاک خواهد بست روزی؛ باد خواهد برد باری


روی میز خالی من؛ صفحه‌ی باز حوادث

در ستون تسلیت‌ها؛ نامی از ما یادگاری
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم


چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ؛ تــو را دوست دارم


نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

من ای حس مبهــــم تـو را دوست دارم


سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم


بیـا تا صدا از دل سنگ خیـزد

بگوییم با هم: تو را دوست دارم


جهان یک دهان شد هم آواز با ما:

تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
حرف‌ها دارم اما...بزنم یا نزنم؟

با توام، با تو ،خدا را! بزنم یا نزنم؟


همه ی حرف دلم با تو همین است که دوست

چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟


عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم

زیـر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟


گفته بودم کـه به دریا نزنم دل اما

کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟


از ازل تا به ابد پرسش آدم این است:

دست بر میـوه‌ی حوا بزنم یا نزنم؟


به گناهی که تماشای گل روی تو بود

خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟


دست بر دست همه عمر در این تردیدم:

بزنم یا نزنم؟ هـا؟! بزنـم یا نزنـم؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
با تيشه ی خيال تراشيده ام تو را

در هر بتی كه ساخته ام ديده ام تو را


از آسمان بــه دامنم افتاده آفتاب؟

يا چون گل از بهشت خدا چيده ام تو را


هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ

من از تمام گل ها بوييده ام تو را


رويای آشنای شب و روز عمر من!

در خواب‌های كودكی ام ديده ام تو را


از هر نظر تو عين پسند دل منی

هم ديده، هم نديده، پسنديده ام تو را


زيباپرستیِ دل من بی دليل نيست

زيرا به اين دليل پرستيده ام تو را


با آن كه جـز سكوت جوابم نمی دهی

در هر سؤال از همه پرسيده ام تو را


از شعر و استعـاره و تشبيه برتری

با هيچكس بجز تو نسنجيده ام تو را
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___
بالا پایین