• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه شعر اشعار قیصر امین پور

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
دو دستم ساقه سبز دعایت
گل اشکم نثار خاک پایت


دلم در شاخه یاد تو پیچیـد
چو نیلوفر شکفتم در هوایت

به یادت داغ بـر دل مـی نشانـم
زدیده خون به دامن می فشانم

چو نی گر نالم از سوز جـدایـی
نیستان را به آتش می‌کشانم

به یادت ای چـراغ روشن من
ز داغ دل بسوزد دامـن مـن

ز بس در دل گل یادت شکوفاست
گرفتـه بـوی گـل پیـراهن مـن

همه شب خواب بینم خواب دیدار
دلـی دارم دلـی بـی تـاب دیدار

تو خورشیدی و من شبنم چه سازم
نه تـاب دوری و نه تاب دیــدار

سری داریـم و سـودای غم تـو
پری داریـم و پــروای غم تـو

غمت از هر چه شادی دلگشاتر
دلـی داریـم و دریــای غم تـو
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ___

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بوی بهار می شنوم از صدای تو

نازکتر از گل است گل ِگونه های تو


ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من

ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو


ای صورت تو آیه و آیینه خدا

حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو


صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر

آورده ام که فرش کنم زیر پای تو


رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام

تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو


چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود

ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو


امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من

فردا عصای خستگی ام شانه های تو


در خاک هم دلم به هوای تو می تپد

چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو


همبازیان خواب تو خیل فرشتگان

آواز آسمانیشان لای لای تو


بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:

یک لحظه تو به جای من و من به جای تو


این حال و عالمی که تو داری، برای من

دار و ندار و جان و دل من برای تو
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن


خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن

خوشا از نی، خوشا از سر سرودن
خوشا نی نامه ای دیگر سرودن

نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است

نوای نی، نوای بی نوایی است
هوای ناله هایش، نینوایی است

نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گل، بیماری سنگ

قلم، تصویر جانگاهی است از نی
علم، تمثیل کوتاهی است از نی

خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد

دل نی ناله ها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پر سوز

چه رفت آن روز در اندیشه ی نی
که اینسان شد پریشان بیشه ی نی؟

سری سرمست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری

پر از عشق نیستان سینه ی او
غم غربت، غم دیرینه ی او

غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست

دلش را با غریبی، آشنایی است
به هم اعضای او وصل از جدایی است

سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری بر نیزه ای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گل بر دارد اشتر
که با خود باری از سر دارد اشتر؟

گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی

چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده ای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند

سزد گر چشم ها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند

شگفتا بی سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!

ز دست عشق عالم در هیاهوست
تمام فتنه ها زیر سر اوست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
شب عبور شما را شهاب لازم نیست
که با حضور شما آفتاب لازم نیست

در این چمن که ز گل‌های برگزیده پر است
برای چیدن گل ، انتخاب لازم نیست

خیال دار تو را خصم از چه می بافد؟
گلوی شوق که باشد طناب لازم نیست

ز بس که گریه نگردم غرور بغض شکست
برای غسل دل مرده آب لازم نیست

کجاست جای تو ؟از آفتاب می پرسم
سوال روشن ما را جواب لازم نیست

ز پشت پنجره بر خیز تا به کوچه رویم

برای دیدن تصویر ، قاب لازم نیست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال

عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف
تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال

بیچاره ی دچار تو را چره جز تو چیست؟
چون مرگ ، ناگزیری و تدبیر تو محال

ای عشق ، ای سرشت من ، ای سرنوشت من !

تقدیر من غم تو و تغییر تو محال
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
چه می شد اگر مثل پروانه ها
کمی دست و پای دلت باز بود

به هر جا دلت خواست سر می زدی
از این خاک امکان پرواز بود

اگر باخبر بودی از آسمان
به روی زمین این خبر ها نبود

اگر خانه پر بود از پنجره
نیازی به این قفل و درها نبود

اگر با خبر باشی از آسمان
خبر های آن سو همه آبی اند

خبر های روشن خبرهای خوب
همه آفتابی و مهتابی اند

خبرهای آن سو همه سبز سبز
خبر های این سو همه سرخ و زرد

در آن سو همه رنگ آرامش است
در این سو همه رنگ نیرنگ و درد

در این آسمان و زمین بزرگ
مگر یک وجب جا برای تو نیست؟!

مگر شاخ یا دم در آورده ای؟!
که جای دم و شاخ های تو نیست؟!

هوای تنفس در این جا کم است؟!
و یا آب و نانش به اندازه نیست؟!

برای تو خورشید و ماهش کم است؟!
و یا کهکشانش به اندازه نیست؟!

تمام زمین جای جولان توست
بگو جا برای تو تنگ است باز؟!

نه تنها زمین آسمان مال توست
نیازی به شمشیر و جنگ است باز؟
!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

بینا.الف

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
178
دست‌آوردها
33
سال‌ها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره‌ی عشق
چه‌ها می‌خواهی؟!
صبح تا نیمه‌ی شب منتظری
همه‌جا می‌نگری!
گاه با ماه سخن می‌گویی،
گاه با رهگذران ...
خبرِ گمشده‌ای می‌جویی
راستی گمشده ات کیست ...؟

کجاست؟!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین