گفت: اندوهت را بتکان, جهان منتظرت نمی ماند تا حالت خوب شود.
جهان صبر نمی کند تا غصه ات سر آید.
جهان برای هیچکس منتظر نمی ماند و برای هیچکس صبر نمی کند.
جهان می رود چه تو غمگین باشی و چه شادمان، چه سوگوار باشی و چه رقصان.
می دانی این جهانی که می رود نامش چیست؟
نامش عمر است و تو ناگزیری که دنبالش بروی حتی اگر سینه خیز .
تو ناگزیری که اندوهت را بتکانی و غمت را بشویی و بروی وگرنه جهان می رود و عمر می رود و تو جا می مانی از جهان و از عمر و از خودت...
عرفان نظرآهاری
انجمن رمان
دانلود رمان
تایپ رمان