-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دستآوردها
- 143
-
- مدالها
- 4
- نام اثر
- لجنزاری برای ماهیها
- نام پدید آورنده
- حزین
- ژانر
-
- اجتماعی
- تراژدی
مقدمه:
همیشه فوارهی آرزوی محال، قامت افراشتهی خود را در آبی که در نظر اول زلال است، اما جوبی لجنی بیش نیست، میچکاند. ناگاه چهرهی اشکآلود آسمان، برباد رفتهگیِ آرزو را برانداز میکند. و بدان هنگام که ساعتِ خونآلود در سینه به سکسکه میافتد و دستِ درازِ مرگ؛ سرو بلند قامت را درازکش میکند؛ متوجه میشوم که تا ابد منقار مرغ دریایی از عمر ماهی درازتر است. در این دنیا جایی برای ما، ماهیها نیست؛ حتی یک برکهی کوچک.
این سطر اول و آخر تمام شعرها، قصهها و کتابهایست که نانوشته میمانند.
و بیژن نجدی درست میگویند که:
دریا با این همه آب
رودخانه با این همه آب
تنگ بلور حتی...
با این همه آب
رخصت نمیدهد، این همه آب
تا بنگریم که
ماهیها چگونه میگریند...!
همیشه فوارهی آرزوی محال، قامت افراشتهی خود را در آبی که در نظر اول زلال است، اما جوبی لجنی بیش نیست، میچکاند. ناگاه چهرهی اشکآلود آسمان، برباد رفتهگیِ آرزو را برانداز میکند. و بدان هنگام که ساعتِ خونآلود در سینه به سکسکه میافتد و دستِ درازِ مرگ؛ سرو بلند قامت را درازکش میکند؛ متوجه میشوم که تا ابد منقار مرغ دریایی از عمر ماهی درازتر است. در این دنیا جایی برای ما، ماهیها نیست؛ حتی یک برکهی کوچک.
این سطر اول و آخر تمام شعرها، قصهها و کتابهایست که نانوشته میمانند.
و بیژن نجدی درست میگویند که:
دریا با این همه آب
رودخانه با این همه آب
تنگ بلور حتی...
با این همه آب
رخصت نمیدهد، این همه آب
تا بنگریم که
ماهیها چگونه میگریند...!
آخرین ویرایش توسط مدیر: