-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دستآوردها
- 143
-
- مدالها
- 4
- نام اثر
- دلبر که جان فرسود از او
- نام پدید آورنده
- سبا حسن نژاد و حزین
- ژانر
-
- عاشقانه
- درام
- تراژدی
مقدمه:
دلبر؛ تو که میدونی آدمها گاهی وقتها دلشون میگیره!
دلشون قد هفت آسمون خدا میگیره و مجبورن به سکوت!
آره خب؛ تو خوب درک میکنی... آخه تو دلبر همه چی تموم منی!
دلبر آدما رو گاهی باید گوش داد؛ گاهی باید مثل یه رادیوی خراب به خش موجهاشون گوش داد و فهمید مشکل از کجاشونه.... .
گاهی وقتها...!
راستی دلبر میدونستی بعضی وقتها، گاهی وقتها گفتن خیلی دیره؟
خیلی وقتها چیدن دونفرههای زندگی خیلی دیره دلبر.... .
راستش گاهی وقتها، همه چی براش دیره!
مثل الان، مثل فردا.... سالها بعد!
دلبر، خیلی وقته گوشم ندادن؛ میشه بشینی روی همون صندلی تو همون باغچهی پر از گل خیالم و گوشم بدی؟ من فنجونها رو بیارم رو میز و بشینم کنارت. تو چایی بخوری من نگات کنم؛ تو گل بچینی برام من بغض کنم؛ تو دستامو بگیری و من اشکم بچکه؛ تو نگام کنی و من گریه کنم!
دلبر میشه منو بشنویی؟ میگم نرو!
شنیدی؟
برگرد همون راه رفته رو.... من همون جا؛ رو همون صندلی؛ با دو فنجون چایی نخورده، گلهای چیده نشده و چشمهای منتظر برای باریدن؛ منتظرتم.
برگرد... .
دلبر؛ تو که میدونی آدمها گاهی وقتها دلشون میگیره!
دلشون قد هفت آسمون خدا میگیره و مجبورن به سکوت!
آره خب؛ تو خوب درک میکنی... آخه تو دلبر همه چی تموم منی!
دلبر آدما رو گاهی باید گوش داد؛ گاهی باید مثل یه رادیوی خراب به خش موجهاشون گوش داد و فهمید مشکل از کجاشونه.... .
گاهی وقتها...!
راستی دلبر میدونستی بعضی وقتها، گاهی وقتها گفتن خیلی دیره؟
خیلی وقتها چیدن دونفرههای زندگی خیلی دیره دلبر.... .
راستش گاهی وقتها، همه چی براش دیره!
مثل الان، مثل فردا.... سالها بعد!
دلبر، خیلی وقته گوشم ندادن؛ میشه بشینی روی همون صندلی تو همون باغچهی پر از گل خیالم و گوشم بدی؟ من فنجونها رو بیارم رو میز و بشینم کنارت. تو چایی بخوری من نگات کنم؛ تو گل بچینی برام من بغض کنم؛ تو دستامو بگیری و من اشکم بچکه؛ تو نگام کنی و من گریه کنم!
دلبر میشه منو بشنویی؟ میگم نرو!
شنیدی؟
برگرد همون راه رفته رو.... من همون جا؛ رو همون صندلی؛ با دو فنجون چایی نخورده، گلهای چیده نشده و چشمهای منتظر برای باریدن؛ منتظرتم.
برگرد... .
آخرین ویرایش توسط مدیر: