• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

تکمیل شده دلنوشته تکه‌هایی از قلبم | سپیده رضایی کاربر انجمن رمان فور

چه قدر از این دلنوشته خوشتون اومد؟

  • بد بود

  • خوب بود

  • خیلی خوشم اومد

  • ضعیف بود


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
دلبر جان گفتی فاصله تو و من زمین تا آسمان است؛ اما من می‌گویم فاصله من و تو تنها یک تپش قلب است.
چه‌قدر فرق دارد فاصله‌ای که تو از من داری و فاصله‌ای که من از تو دارم.
#سپیده_رضایی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
بیاید فراموش کنیم.
چه فایده داشت روزی هزاربار نامردی دنیا را دوره کردن.
چه فایده داشت شستن زخم‌هایی که هربار از کسانی خوردیم که زمانی پناه بی‌پناهی‌هایمان می‌دانستیمشان.
بیاید فراموش کنیم و شاید بخشیدیم کسانی را که ساختن آدمی را که حتی برای خودمان هم غریبه است.
بیایید جوری دیگری شروع کنیم.
شاید فردا اخرین روز باشد.
لبخند را به یاد بیاورید.
#سپیده_رضایی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
دلم می‌خواهد پتکی بردارم و درهم بکوبم دیوار حاشایت.
دیواری که آجربه‌آجرش عاشقانه‌های تو بود و حاشا می‌کنی تمام آن را.
دلم می‌خواهد ساعتی داشتم تا گذشته را برگردانم.
دلم به حال لحظه‌هایی که برای تو هدر رفت می‌سوزد.
اما نه از تو ردی نگه می‌دارم تا همیشه به یاد داشته باشم که آدما همیشه آنکه می‌گویند نیستند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
بی‌صدا بروید.
های و هوی راه نیندازید، کسی که دوستان داشته باشد سریع می‌فهمد؛ ولی امان از کسی که نداشته باشد، اگر همه عالم را به صدا دربیاورید، او صدای رفتنتان را نخواهد شنید.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
پاهای خسته‌ام دیگر رمقی ندارند.
به پشت سرم نگاه می‌کنم، راهی طولانی که جز ویرانه هیچ ندارد؛ اما راه پیش رویم پر از پیچ و خم بدون هیچ نشانه‌ای بدون هیچ نوری.
بغضی دیرینه راه گلویم را می‌بندد؛ اما اشکی برای ریختن ندارم.
حس دلتنگی عجیب در قلبم سنگینی می‌کند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
عاشقانه ما از نسل لیلی و مجنون نیست.
اشک شوقی از وصال در آن ریخته نمی‌شود.
عاشقانه ما سنگ دل‌شکسته فرهاد را به سینه نمی‌زند.
عاشقانه ما غریبانه است، آری، ما تنها غریبه‌ترین آشنای هم می‌شویم.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
تورا نمی‌دانم؛ ولی من عجیب دل‌تنگم.
نه برای تو، دلم برای خودم تنگ شده است.
برای کسی که قبل تو مستانه می‌خندید و چیزی از شب بیداری نمی‌دانست.
کاش این جمله را با طلا می‌نوشتند و به گوش همه عالم می‌رساندند.
عشق تبادل دل‌هاست وگرنه یکی دو دل می‌شود و یکی بی‌دل.
اری من دیگر دلی ندارم تا دیگر برای کسی بتپد‌‌. حتی برای تو.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
گاهی عجیب دلم سیاه می‌شود.
به آینه که نگاه می‌کنم تنها یک غریبه را می‌بینم.
تنها می‌توانیم به چشمان هم زل بزنیم.
من همیشه انقدر بد بودم؟
نه، من بعد از شکستن اعتمادم، بعد از خورد شدن غرورم و هزار تکه شدن قلبم، انقدر سیاه شدم‌.
دلم به حال خودم می‌سوزد. من نابود شدم.
پشت تمام اشتباهات دیگران که تاوانش را من دادم بدون اینکه بخواهم.
پشت تمام خواستن‌ها که دود شدند و چیزی نماند برایم.
پشت تمام عاشقانه‌هایی که به بازی گرفته شد.
آری من نابود شدم.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
برای آدم‌های مهم زندگیتان تلاش کنید.
برای نرفتنشان برای ماندنشان برای خاطره‌هایتان
اما اگر رفتند پشت سرشان آب نریزید.
کسی که یک‌بار از شما بگذرد بارها می‌تواند این‌کار را بکنند.
آن‌ها برمی‌گردند. چون رفتند و گشتند و دیدند که جز شما کسی انقدر دوستشان نخواهد داشت.
گاهی باید سوخت ولی اشتباهی را دوبار تکرار نکرد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sepideh Rezaei

تیم نظارت رمان
تیم نظارت رمان
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
190
دست‌آوردها
33
می‌گویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
مگر می‌شود؟
تاریک‌ترین لحظه شب هم درست چندلحظه‌قبل از طلوع افتاب است.
روشنایی که اولین خنجر را به دل سیاهی می‌زند.
شاید بالاتر از سیاهی هم رنگی باشد.
به زیبایی و روشنایی سپیده صبح.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا پایین