/28/
2⃣ با موقعیتی پیش پا افتاده شروع نکنید.
📌|× قبلا دربارهی سختیهای نوشتن صحنهی بیدار شدن شخصیت از خواب حرف زدم. (نویسنده به یکی دیگه از مقالههاش اشاره میکنه) چون مثل پرولوگ، راه آغاز تنبلانهایه. علاوه بر این واقعا چیز چشمگیر و جالب توجهی توی این نیست که شخصیت با آرامش توی خونهش بیدار بشه.
🔐|× اگه داستانتون مثل هر روز دیگهای شروع میشه، و شخصیت به سادگی میره سراغ فعالیتهای روزمرهش، قراره به سرعت خوانندهها رو از دست بدید.
🧩|× صفحهی اول رو لازم دارید که خواننده رو هیجانزده کنید. خوندن دربارهی شخصیتی که توی خونهش بیدار میشه، میره سر کار یا سوار مترو میشه، رضایتبخش نخواهد بود.
🎨|× هرچند اگه شخصیت جای ناآشناییه، شانس بهتری برای این خواهید داشت که خواننده بره صفحهی بعد. میخواد بدونه چه اتفاقی افتاده، شخصیت کجاست، چطور رسیده اونجا، و قبل از اینکه بفهمن یکهو میبینن جذب داستان شدهن. بقیهی مثالها هم همینطورن. اگه شخصیت توی راه رفتن به سرِ کار داره تعقیب میشه، یا اگه توی مترو شاهد چیز عجیبی بشه، خوانندهها ممکنه داستان رو ول نکنن تا بفهمن چه اتفاقی افتاده.
3⃣ کمی رمز و راز بسازید.
🎪|× وقتی صفحهی اول داستانتون رو مینویسید، لازمه مطمئن بشید بیشتر از اینکه پاسخ بدید سوال میدید. لازمه خوانندهها انگشت به دهن بمونن و وسوسه بشن که بیشتر بخونن و پاسخها رو بفهمن.
🌿|× البته معنیش این نیست که همهی داستانها باید درگیر کارآگاهها باشن، اما مطمئنا نباید همهچیز رو همون اول توضیح بدید.
🌙|× برای مثال میتونید دو شخصیت رو نشون بدید که کینهتوز و مخالف هم رفتار میکنن، اما در عین حال به همدیگه اهمیت میدن. ممکنه خواننده تعجب کنه که چرا هنوز با همن. داستانتون میتونه شامل صحبت کردن حیوانات باشه که علتش سریعا توضیح داده نمیشه، میتونید بنویسید رئیس جمهور ماههاست که گم شده، یا فقط بپرید وسط یه صحنه و درونمایهش رو بعدا بدید.
⛈|× کاری کنید خوانندهها بخوان پاسخ سوالاتشون رو پیدا کنن_فقط خیلی طولش ندید که گیر داستان بندازیدشون.
🍷|× هدف اینه که کاری کنید خواننده انگشت به دهن بمونه که چه خبره اما طوری گیجکنندهش نکنید که از خوندنش منصرف بشن.
4⃣ کمی کنش بسازید.
🦋|× اینکه مستقیم وسط صحنه اکشن بپرید راه عالیای برای آغازه. هیجانانگیزه، خواننده رو جذب میکنه، و میتونه همزمان رمز و راز خودش رو داشته باشه. اگه شخصیتها از چیزی فرار میکنن، در حال نبردن، بحث میکنن، گم شدن، یا نوع دیگهای از کشمکش، خواننده طبیعتا راجع به معنی صحنه کنجکاو میشه.
🔮|× هرچند، «اکشن» لزوما شامل جنگ با شمشیر یا هیولاهای ترسناک نمیشه پس فکر نکنید به ژانر داستان مربوطه. میتونید زمانی که شخصیت توی قرار عذابآوریه یا داره اتاق زیر شیروانی رو تمیز میکنه، داستان رو شروع کنید. آغاز داستان با اکشن، معنیش فقط اینه که شخصیتها دارن کار جالبی انجام میدن. میتونید معرفی رو بیخیال شید و بپرید وسط داستان. بعدا نگران شخصیتپردازی عمیق بشید.
5⃣ نمای بنیادینی از شخصیت اصلی رو برجسته کنید.
🕯|× یادتون باشه خوانندهها انتظار دارن صفحهی اول داستان، شخصیت اصلی رو تا حدی معرفی کنه. لازمه دربارهی نوشنتش محتاط باشید؛ مطمئنا نمیخواید کل صفحه شامل توصیفات شخصیت بشه، بلکه میخواید به خواننده تاثیر خوبی از اولین ملاقاتش با شخصیت بدید.
🍁|× لازم نیست از همون اول همهچیز رو دربارهی شخصیت اصلی به خواننده بگید. اینکه به مرور زمان دربارهش بفهمیم، باحالتره. در عوض، بهتره یکی از ویژگیهای اساسی و بنیادین شخصیت رو نشون بدید.
⚰|× مثلا شاید اولین باری که خواننده شخصیت رو میبینه، طرف داره بمب میسازه. قطعا اولین برداشتی که خواننده از این شخصیت داره توی ذهنش میمونه. باعث میشه خواننده بفهمه چی شخصیت رو به جلو میرونه.
🩸|× این که شخصیتهای داستانتون رو از همون اول منحصر به فرد و دوستداشتنی کنید، خیلی مهمه! به هر حال خواننده مجبوره صدها یا شاید هزاران صفحه باهاش بمونه—پس مطمئن بشید خواننده چیزی داره که با علاقه به اون ادامه بده.
📚|× چند پیشنهاد نهایی
🖇|× نه تنها صفحهی اول مهمه، بلکه خط اول هم خیلی مهمه. باید توی همون خط اول از پس خیلی چیزها که برای خوب نوشتن صفحهی اول هم مهمن، بربیاید.
✒️|× مخصوصا اگه میخواید داستانتون رو به ناشر بدید این مسئله خیلی مهمه—گاهی اونا فقط خط اول رو میخونن که دربارهی همهش تصمیم بگیرن. راه خوبی برای انجام اینکار اینه که با دیالوگ شروع کنید، معمولا از میانهی گفتوگویی که خواننده ازش خبر نداره.
📝|× نوشتن صفحهی اول داستانتون سخته. نباید به «متوسط» راضی بشید. اضافهتر تلاش کنید که عالی بشه، و در نهایت ارزشش رو خواهد داشت.
انجمن رمان
دانلود رمان
تایپ رمان