• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

آموزش پند و اندرزهایی برای نوشتن

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/20/ موقع ویرایش، کلمات‌تون رو با کلمات قدرتمندتر جایگزین کنید.🌓

این دو کلمه رو مقایسه کنید: «سخت» و «طاقت‌فرسا».🌾
یا «خوب» و «فوق‌العاده».🌾
کدوم حس بیشتری رو انتقال داد؟

البته زیاده‌روی نکنید! اگه به همه‌چیز بگید فوق‌العاده، خوب معلومه که این کلمه دیگه تاثیرش رو از دست می‌ده.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/21/
جملۀ بامزه رابرت بنچلی رو بخونید:

«پانزده سال طول كشيد تا بفهمم استعداد نوشتن ندارم، اما ديگر نتوانستم اين كار را رها كنم چون بيش از حد معروف شده بودم.»🍁
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/22/ به شخصیت داستان و خواننده خیانت نکنید!🥀

خیانت یعنی چی⁉️

🌙مجبورشون کنیم احساساتشون رو درباره موضوعاتی بگن که خواب آوره.
🌙مجبورشون کنیم درباره موضوعی که بهش علاقه ندارن، یک سره حرف بزنن.
🌙یک عالم اطلاعات توی دهنشون بذاریم که محاله بگن. {مثلا یه کشاورز از پیشرفت‌های اتمی صحبت کنه.}
🌙یک عالم توصیف فضا و شخصیت و... بدیم فقط چون خواننده باید ببینتشون!
🌙هروقت عشقمون کشید بهش لحن و صدایی بدیم که با شخصیتش نمی‌خونه.
🌙مجبورشون کنیم عقایدمون رو تقلید کنن. [ در داستان عقایدتون رو تبلیغ نکنید.

🍷فرض کنید داستانی که مینویسین درباره عشقه، چه دلیلی داره عقایدتون درباره مثلا فمینیستی رو توش جا بدین؟
🍷تبلیغ عقایدتون با کمک داستان، یه جور سوءاستفاده‌ست!
🍷اگه داستانتون کلا درباره همین عقاید باشه {مثلا داستانی درباره یه شخص فمینیست} اسمش دیگه داستان نیست بهش میگن کتاب فلسفی!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/23/ سه بعدی بنویسید.🔱

هر داستان سه بُعد داره:
⚡️گفت‌وگو، حادثه، روایت.⚡️

🌈مثالی از گفت‌وگو:
- این آخرین باره که این رو می‌گم، یا اجاره این ماهت رو می‌دی یا گورتو گم می‌کنی!
صاحب‌خانه با عصبانیت نفسش را بیرون داد و حرفش را این‌طور تمام کرد: «فردا اگه پول دستم نباشه، پرتت می‌کنم بیرون.»✅

🌈مثالی از حادثه:
دخترک فریادی زد که دیوارها را لرزاند. صدایش در غار انعکاس پیدا کرد. تخته‌سنگ‌های بالای سرش لرزیدند و شروع به افتادن کردند، یکی یکی. یک تخته سنگ کوچک نزدیک بود شکم دخترک را پاره کند.✅

🌈مثالی از روایت:
عمه‌ام زن مهربانی بود. هر بار که او را می‌دیدم، لباس آبی روشنی پوشیده بود که با چشم‌هایش جور بود. دوستش داشتم. همیشه برایم آجیل‌های خوشمزه می‌آورد.✅

سه بعدی نوشتن یعنی هر سه مورد رو در متنتون ترکیب کنید. داستان در جاهای محدودی باید یک یا دو بُعدی باشه.☄
✅مثالی از متنی سه بُعدی:
کورا با نگرانی به سمت کلیسا نگاه کرد و گفت: «من باید...» مراسم به زودی شروع می‌شد و کورا باید بدون آنکه کسی متوجه غیبتش بشود، دوباره به صف دختران می‌پیوست.
پاکت شیرینی را که هنوز گرم بود، به دستش دادم و گفتم: «این رو برای تو آوردم.»
{خاطرات استفان اثر ال.جی.اسمیت}🎗
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/24/
الکی به شخصیت داستان نقص ندید.⚡️

🌕| قبلا گفتیم که شخصیت‌ها حتما نقصی داشته باشن اما اون نقص نباید بیخود باشه.
🌖| مثلا به شخصیت‌هاتون لکنت زبان ندین. خوندن صحبت‌های کسی که لکنت زبان داره، عذاب‌آوره.
🌗| اگر می‌خواین چنین نقصی به شخصیت بدین، باید دلیل محکم داشته باشین.
🌑| این دلیل نمی‌تونه صرفا شخصیت پردازی باشه، باید با طرح رمان ارتباط محکم داشته باشه.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/25/ باید در داستان یه‌عالمه درگیری وجود داشته باشه.🌙
[درگیری لزوما جنگ و دعوا نیست.]

شخصیت‌ها با خودشون بازی فکری کنن و افکار تنفرآمیز و آزاردهنده داشته باشن: درگیری ذهنی.✅
می‌تونن حرف‌های زشت و زننده به هم بزنن: درگیری کلامی.✅
می‌تونن درگیری خشونت‌آمیز جسمی داشته باشن: درگیری فیزیکی.✅
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/26/
۱✨ یک جنایتکار خودش رو عمدا گیر پلیس می‌اندازه که ببرنش زندان. چرا؟
۲✨ شخصیت اصلی غریبه‌ای رو پیدا می‌کنه که زخمی در کوچه افتاده. غریبه التماسش می‌کنه که به هر دلیلی با پلیس و اورژانس تماس نگیره، بنابراین شخصیت خودش اون رو درمان می‌کنه. حالا گیر کسی افتاده که تا لطف اون رو جبران نکنه رهاش نمی‌کنه...
۳✨ داستان گیاه‌خواری رو بنویسید که در نوجوانی به اجبار گوشت خواهر خودش رو وسط یه اقیانوس یخ زده خورده تا زنده بمونه!

🔮• چند کلمه برای نوشتن درباره‌شون:
° میله‌های ضخیم
° برای جبران، او را کشتم
° گوشت خواهرم سفت بود
° بی‌جنسیت

 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/27/
چطور صحنه‌ای بنویسیم؟ در یازده قدم!📚✨

۱- چه اتفاقی باید در این صحنه بیفته؟
۲- اگه این صحنه حذف بشه، بدترین اتفاقی که می‌تونه بیفته چیه؟
۳- چه کسی باید توی این صحنه باشه؟
۴- صحنه باید کجا اتفاق بیفته؟
۵- غافلگیرکننده‌ترین اتفاقی که در این صحنه رخ می‌ده چیه؟
۶- طولانیه یا کوتاه؟
۷- برای روش‌های مختلف اتفاق افتادنش طوفان ذهنیت رو به کار بنداز.
۸- توی سرت مثل فیلم پخشش کن.
۹- نسخه‌ی اولیه‌ای بنویس.
۱۰- نسخه‌ی کاملش رو بنویس.
۱۱- پنج تا ده بار بازنویسیش کن.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/28/
2⃣ با موقعیتی پیش پا افتاده شروع نکنید.

📌|× قبلا درباره‌ی سختی‌های نوشتن صحنه‌ی بیدار شدن شخصیت از خواب حرف زدم. (نویسنده به یکی دیگه از مقاله‌هاش اشاره می‌کنه) چون مثل پرولوگ، راه آغاز تنبلانه‌ایه. علاوه بر این واقعا چیز چشم‌گیر و جالب توجهی توی این نیست که شخصیت با آرامش توی خونه‌ش بیدار بشه.

🔐|× اگه داستان‌تون مثل هر روز دیگه‌ای شروع می‌شه، و شخصیت به سادگی می‌ره سراغ فعالیت‌های روزمره‌ش، قراره به سرعت خواننده‌ها رو از دست بدید.

🧩|× صفحه‌ی اول رو لازم دارید که خواننده رو هیجان‌زده کنید. خوندن درباره‌ی شخصیتی که توی خونه‌ش بیدار می‌شه، می‌ره سر کار یا سوار مترو می‌شه، رضایت‌بخش نخواهد بود.

🎨|× هرچند اگه شخصیت جای ناآشناییه، شانس بهتری برای این خواهید داشت که خواننده بره صفحه‌ی بعد. می‌خواد بدونه چه اتفاقی افتاده، شخصیت کجاست، چطور رسیده اونجا، و قبل از اینکه بفهمن یک‌هو می‌بینن جذب داستان شده‌ن. بقیه‌ی مثال‌ها هم همین‌طورن. اگه شخصیت توی راه رفتن به سرِ کار داره تعقیب می‌شه، یا اگه توی مترو شاهد چیز عجیبی بشه، خواننده‌ها ممکنه داستان رو ول نکنن تا بفهمن چه اتفاقی افتاده.

3⃣ کمی رمز و راز بسازید.

🎪|× وقتی صفحه‌ی اول داستان‌تون رو می‌نویسید، لازمه مطمئن بشید بیشتر از اینکه پاسخ بدید سوال می‌دید. لازمه خواننده‌ها انگشت به دهن بمونن و وسوسه بشن که بیشتر بخونن و پاسخ‌ها رو بفهمن.

🌿|× البته معنیش این نیست که همه‌ی داستان‌ها باید درگیر کارآگاه‌ها باشن، اما مطمئنا نباید همه‌چیز رو همون اول توضیح بدید.

🌙|× برای مثال می‌تونید دو شخصیت رو نشون بدید که کینه‌توز و مخالف هم رفتار می‌کنن، اما در عین حال به همدیگه اهمیت می‌دن. ممکنه خواننده تعجب کنه که چرا هنوز با همن. داستان‌تون می‌تونه شامل صحبت کردن حیوانات باشه که علتش سریعا توضیح داده نمی‌شه، می‌تونید بنویسید رئیس جمهور ماه‌هاست که گم شده، یا فقط بپرید وسط یه صحنه و درون‌مایه‌ش رو بعدا بدید.

⛈|× کاری کنید خواننده‌ها بخوان پاسخ سوالات‌شون رو پیدا کنن_فقط خیلی طولش ندید که گیر داستان بندازیدشون.

🍷|× هدف اینه که کاری کنید خواننده انگشت به دهن بمونه که چه خبره اما طوری گیج‌کننده‌ش نکنید که از خوندنش منصرف بشن.
4⃣ کمی کنش بسازید.

🦋|× اینکه مستقیم وسط صحنه اکشن بپرید راه عالی‌ای برای آغازه. هیجان‌انگیزه، خواننده رو جذب می‌کنه، و می‌تونه هم‌زمان رمز و راز خودش رو داشته باشه. اگه شخصیت‌ها از چیزی فرار می‌کنن، در حال نبردن، بحث می‌کنن، گم شدن، یا نوع دیگه‌ای از کشمکش، خواننده طبیعتا راجع به معنی صحنه کنجکاو می‌شه.

🔮|× هرچند، «اکشن» لزوما شامل جنگ با شمشیر یا هیولاهای ترسناک نمی‌شه پس فکر نکنید به ژانر داستان مربوطه. می‌تونید زمانی که شخصیت توی قرار عذاب‌آوریه یا داره اتاق زیر شیروانی رو تمیز می‌کنه، داستان رو شروع کنید. آغاز داستان با اکشن، معنیش فقط اینه که شخصیت‌ها دارن کار جالبی انجام می‌دن. می‌تونید معرفی رو بیخیال شید و بپرید وسط داستان. بعدا نگران شخصیت‌پردازی عمیق بشید.

5⃣ نمای بنیادینی از شخصیت اصلی رو برجسته کنید.

🕯|× یادتون باشه خواننده‌ها انتظار دارن صفحه‌ی اول داستان، شخصیت اصلی رو تا حدی معرفی کنه. لازمه درباره‌ی نوشنتش محتاط باشید؛ مطمئنا نمی‌خواید کل صفحه شامل توصیفات شخصیت بشه، بلکه می‌خواید به خواننده تاثیر خوبی از اولین ملاقاتش با شخصیت بدید.

🍁|× لازم نیست از همون اول همه‌چیز رو درباره‌ی شخصیت اصلی به خواننده بگید. اینکه به مرور زمان درباره‌ش بفهمیم، باحال‌تره. در عوض، بهتره یکی از ویژگی‌های اساسی و بنیادین شخصیت رو نشون بدید.

⚰|× مثلا شاید اولین باری که خواننده شخصیت رو می‌بینه، طرف داره بمب می‌سازه. قطعا اولین برداشتی که خواننده از این شخصیت داره توی ذهنش می‌مونه. باعث می‌شه خواننده بفهمه چی شخصیت رو به جلو می‌رونه.

🩸|× این که شخصیت‌های داستانتون رو از همون اول منحصر به فرد و دوست‌داشتنی کنید، خیلی مهمه! به هر حال خواننده مجبوره صدها یا شاید هزاران صفحه باهاش بمونه—پس مطمئن بشید خواننده چیزی داره که با علاقه به اون ادامه بده.

📚|× چند پیشنهاد نهایی

🖇|× نه تنها صفحه‌ی اول مهمه، بلکه خط اول هم خیلی مهمه. باید توی همون خط اول از پس خیلی چیزها که برای خوب نوشتن صفحه‌ی اول هم مهمن، بربیاید.

✒️|× مخصوصا اگه می‌خواید داستان‌تون رو به ناشر بدید این مسئله خیلی مهمه—گاهی اونا فقط خط اول رو می‌خونن که درباره‌ی همه‌ش تصمیم بگیرن. راه خوبی برای انجام این‌کار اینه که با دیالوگ شروع کنید، معمولا از میانه‌ی گفت‌وگویی که خواننده ازش خبر نداره.

📝|× نوشتن صفحه‌ی اول داستان‌تون سخته. نباید به «متوسط» راضی بشید. اضافه‌تر تلاش کنید که عالی بشه، و در نهایت ارزشش رو خواهد داشت.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN

SHE'YDA

مدیر بازنشسته
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2,088
پسندها
1,928
دست‌آوردها
233
سن
22
محل سکونت
تبریز
/29/
☄|× اگر می‌خواهید قواعد نویسندگی را زیر پا بگذارید، طوری این کار را بکنید که به چشم بیاید و به نحوی شیوه‌ی فنی و فردی خودتان را به کار گیرید که به قاعده‌ای جدید تبدیل شود.

🌵|× مثلا یکی از قواعد منطقی داستان نویسی این است که نباید از درون‌نگریِ طولانی استفاده کرد؛ چون پیش‌روی داستان را کند، و عمل داستانی را متوقف می‌کند.

☀️|× با این حال اگر شخصیت داستان در کشتی اقیانوس‌پیما در حال فکر کردن به همه‌ی مردانی است که ترکش کرده‌اند و درون‌نگریِ وی نیز ضروری باشد، می‌توانید درون او را بیرون بریزید.

❄️|× مثال:
زن با دستمال اشک‌هایش را پاک کرد: «حتما نوعی فرومایگی در من هست، چیز وحشتناک و ناگفتنی در روحم. جان، جان! باید این را به من می گفتی. تو آن‌جایی جان. من می‌بینمت. ازدواج کردی، نه؟ بله، بله، فقط زن‌های احمق از ازدواج با مردی مثل تو سر باز می‌زنند. جان.» زن با خودش حرف می‌زد و اسم مرد را مزه‌مزه می‌کرد: «یادت هست لیوان‌های پر از مشروب به دست گرفته بودیم و می‌رقصیدیم و می‌خندیدیم؟ و تو، فرانکلین، آه فرانکلین. چرا وقتی هزاران نفر منتظر بودند من و تو ازدواج کنیم، ترکم کردی؟ می‌گفتی من واقعا عاشق توام...»

🌊|× در این حالت می‌توانید از درون‌نگری، زیاد استفاده کنید و آن را لبالب از صور خیال، خاطرات صحنه‌های قبل، تمایلات، واهمه‌ها، روابط، نفرت‌ها و شورهای ج*ن*س*ی قدیمی کنید.

🎭|× به علاوه درون‌نگریِ خوب با ارائه خلق‌وخوهای مختلف و سطوح زبانی مختلف، داستان‌های درونی و گفت‌وگوهای محرک درونی نیز همراه است.

🎨|× تنها قانون اکيد و ثابتی که باید رعایت کرد این است: طوری بنویسید که ناشران اثرتان را چاپ کنند و خوانندگان آن را بخوانند.

🔮|× گو اینکه در ابتدای رمان نباید هیچ یک از قواعد نویسندگی را زیر پا گذاشت. بهتر است قبل از اینکه خواننده را با شیوه‌های پرداخت جسورانه خود شگفت زده کنیم، بگذاریم وی با شیوه کار ما آشنا شود. (البته این قانون نیست، پیشنهاد است.)

-لئونارد بیشاپ🌿
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: ABAN
بالا پایین