کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
گفتم: دنیا مثل آتشگران است. هر چه سرعتش را تندتر می کند، آدم زودتر به بیرون پرت می شود.
گفت: بله، آنقدر سریع است که آدم سرگیجه و تنهایی اش را می فهمد.
گفتم: پس چه باید کرد؟!
گفت: تحمل و سکوت.
گفتم: وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیش تر تنهاست. چون نمی تواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.
آنچه انسانها را از پا در میآورد، رنجها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بیمعنا شدنِ زندگی است که مصیبت بارتر است. و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت.
نمیتوانی شیرینی زندگی را بچشی بیآنکه همزمان خشمی مطلق نسبت به بدیهایی که از هر سو آن را در بر گرفته است، احساس کنی.
این همان قانونی است که نقاشان از آن پیروی میکنند زمانی که سیاه را تقویت میکنند تا روشناییهایشان واقعا بدرخشد.
گیریم تا آخر عُمر تنها بمانی و شریکی برای زندگیت پیدا نکنی! تحمل این موضوع، بسیار آسانتر از آن است که شب و روز با کسی سر و کار داشته باشی، که حتی یکی از هزاران حرف تو را نمیفهمد.
اگر شما به تکرار باورهای منفی و نامطلوب دربارهی خودتان ادامه دهید، دیگران نیز همان چیزها را در مورد شما باور میکنند. چرا که میگویند هر آدمی خودش را بهتر از هر کس دیگر میشناسد. پس دیگران باور میکنند که شما همان چیزی هستید که خودتان میگویید.
کتاب:آدمهای سمی
اثر:لیلیان گلاس
کسانی که فکر می کنند مرگ بدترین اتفاق ممکن است، هیچ چیز درباره ی زندگی نمی دانند.
هیچ چیز مثل آهنگی درباره ی یک عشق ناکام نمی تواند به یاد شما بیاورد که چگونه یک چیز باارزش را از دست داده اید.
دنیای پیرامون ما، با سرعت، تغییر میکند. یک مصیبت، به سرعت، جایگزین مصیبتی دیگر میشود به طوری که بیشتر از یک لحظه، فرصت نداریم بابت پیروزی ها، به خود تبریک بگوییم...!