-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,976
-
- دستآوردها
- 143
-
- مدالها
- 4
- نام اثر
- هیچکس نمیداند
- نام پدید آورنده
- حزین
- ژانر
-
- اجتماعی
- تراژدی
تگ: منتخب.
مقدمه: جهان گرد میچرخد اما، گهگاهی دراین راه تکراری و همیشگیاش گم میشود؛ گوشهای پشت شهاب سنگها پناه میگیرد و زار میزند. به گمانش از دست آدمیزاد فرار کرده اما، نمیداند ما درونش جا خشک کردهایم و همه جا را به گند کشیدهایم! یک به یک تبر بر درست گرفتهایم و تیشه بر ریشهاش میزنیم، البته این را هم بگویم که ما نیز اَبلههایی بیش نیستیم که نام خویش را انسان نهادهایم، در حالی که معنای انسانیت را هیچکس نمیداند. بیایید با خود رو راست باشیم، هیچکس هیچچیز نمیداند. ما ثانیهها و و ساعات را به وجود آوردیم تا زمان را محدود کنیم اما حقیقت این است که هیچکس نمیداند پایان شمارش اعداد، چه عددایست! دروغ است که میگویند آدمیزاد عقل و شعور دارد! راستش را بخواهید من معتقدم الفبا هم وجود ندارد! ما همهی این به ظاهر تکنولوژیها را فقط برای بقا خلق کردیم وگرنه چیزی به نام علم وجود ندارد، حداقل هنوز نه! شاید گمان کنید که اشتباه میکنم و فقط از فرط بیکاری، چندین واژهی بی پایه و اساس را به هم میبافم و روی قائدهی زندگی خط بطلان میکشم، البته بماند که زندگی قائدهای ندارد! خب تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که هیچکس نمیداند وقتی تمام عمرت از روزگار زخم بخوری، دیگر جهانی باقی نمیماند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: