کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
رمان در مورد دختری به اسم ارغوانه که با شاپور ازدواج میکنه اما شاپور با پریسا خواهر ارغوان به ارغوان خیانت میکنه و ارغوان هم با چشمای خودش میبیند و طلاق میگرن ارغوان مجبور میشه بچه ی خواهرش رو بزرگ کنه تا آبروی خانوادشون نره بعد از چند سال شاپور برمیگرده و استاد دانشگاه ارغوان میشه و با زور...
بادبادکباز
بادبادکباز معروفترین اثر خالد حسینی نویسنده افغان است. داستان از روزهای صلح و آرامش در افغانستان شروع میشود و به دوران جنگ و ناامنی میرسد؛ روزهایی که بسیاری از افغانها را ناچار به ترک وطنشان میکند. کتاب روایتگر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است. اگرچه مهاجرت تنها موضوع و...
سلام وقتتون بخیر
این رمان رو اگه میشناسید معرفی کنید
یه پسره به اسم ماکان که خارج از کشوره و توی یک فیلم خانوادگی عاشق دختره میشه و توی یک مهمونی برای اولین بار همدیگه رو میبینن که اولین دیدارشون خیلی خوب پیش نمیره بعد هم پسره دختررو میدزده و باهاش ازدواج میکنه
یه رمان بود که پسره کامیون داره با ماشین دختره تصادف میکنه فک کنم پای دختره مشکل پیدا میکنه دادگاه حکم میده ک باید باهم ازدواج کنن مهریه دختره بشه یه دستو یه پای پسره.پسره اخلاقش بد بود پولدار بود قمار میکنه سر دختره فک کنم م*س*ت بوده، بعد میفهمه چیکار کرده،هرکاری میکنه تا دختره رو نگیرن ازش. میشه...
سلام من دنبال یه رمانی هستم که دختره با یه پسره ایی ازدواج میکنه دختره مامایی خونده
وقتی بهم محرم میشن وبا خانواده میرت بیرون دختره میفهمه پسره قرص میخوره چون مشکل داره همش باباش هی آرومش میکنه تو زندگیشون به مشکل میخورن بعد دختره به خاطر پسره به خانواده اش میگه ۲ سال میریم خارج کشور بی زحمت...
اسم
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
رمانی دختری مدتی مورد آزار و اذیت استادش قرار می گیره و برای خلاصی از اون به خواستگارش که دایی استاد هست جواب مثبت میده و روز عروسی دختر، نامزدش متوجه میشه و ( بر اثر اتفاقی احتمالا ) میمیره و دختره هم باز مورد آزار استاد قرار می گیره و دختره به کسی چیزی نمیگه ولی یه روز به وکیلی میگه و وکیل هم...
خلاصه:داستان درباره شاهرخه...یه مرد هوسباز که با پول پدزش عشق میکنه...ولی از اونور ماهک،دختر خود ساخته ای که خانوادشو تو بچگی از دست داده و خرج خودش و خواهرشو در میاره...
ماهک غد و یه دنده...با اون زبون تند و تیزش اجازه نمیده کسی از ده متریش رد بشه...حالا چی میشه اگه این دوتا آدم لجباز با هم رو...
خلاصه:داستان درباره شاهرخ خانه...یکی از خر پول ترین تاجرا...شاهرخ هوسبازی که طعم نصف دخترای تهرانو چشیده الا یه دختر...ماهک تو بچگی خانوادشو از دست داده و رو پای خودش وایستاده و خرج خودشو خواهرشو میده...
ماهکی که با اون زبون تند و تیزش نمیزاره یکی از ده متریش رد شه...
حالا چی میشه اگه این دوتا...
رمانی که فک کنم اسم دختره بهار بود دارو سازی قبول میشه میاد تهران پیش دوست باباش زندگی میکنه که یه پسرم دارن به اسم امیر علی فک کنم که تازه ام از خارج اومده ،بعد با یه دختره تو دانشگاه دوس میشه و داداش دختره ازش خواستگاری میکنه این جواب منفی میده ولی دوستش میکه که داداشش مریضه و بعدش به دلالیلی...
دوستان سلام
لطفا اگ اسمش رو میدونین خواهشا بگین بهم
یع رمانی بود ک دختره منشی شرکتی بود و با پسر صاحب شرکت ازدواج کرد مامانش مریض بود و برادرشوهرش از خارج میاد و این دختره عاشق برادر شوهرش میشه و معلوم میشه ک شوهرش و پدرشوهر تو کار خلاف بودن
خلاصه:
دختری جوان در صدد برخورد غیره منتظره با سلبریتی معروف، اتفاقاتی در زندگیش رخ میدهد؛ این اتفاقات در پی توهین و تحقیر آن سلبریتی معروف در کلانتری است. حال آن دختر به دنبال آن است که همانطور میان جمع عام تحقیر شده به همان اندازه آن سلبریتی را دچار حاشیه کند!
مقدمه :
ای کابوس شبم !
عاشقت شدم !
عجیب است که دلباخته کابوسی شوی که سالهاست میخواهی از او رها شوی !
برای مهم نیست که تو که هستی به آغوش من بیا ، ای بوسه مرگ !
خلاصه :
یک پسر عادی با یک زندگی کاملا عادی که هیچ چیزی از زندگی اش نمیخواهد ، دچار کابوس میشود و با ورود دختری عجیب به مدرسه در...
یه رمان بود که یه دختر محجبه 27 ساله(اینجاشو مطمئن نیستم که محجبه و بیست و هفت ساله بود یا نه) که یه پسر با موقعیت فوقالعاده میاد خواستگاریولی انگار پسره مشکل روانی داره یادم پسره یه خواهرم داشت و اینکه پسره به دختره گفته بود که کسی اون رو بهشون معرفی کرده
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
مقدمه:
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از...
ی رمانی که س تا برادرن اسم دوتاشون رایان راشا اون یکی یادم نیس با س تاخاهر ک اسم اونام یاوم نیس پدارشون شریکی ی ویلا میخرن ک ارث میرسه به اینا بعدش میرن توش ک زندگی کنن میبینن همو کلی دعوا میکنن ویلا تقسیم میکنن
کسی میدون اسم رمانه چیه؟
این داستان دارا شخصیت های زیادی است و فصل هارو هم قراره ادامه بدم میریم برای قسمت اول
قسمت1ــ من نگین هستم فوق دیپلم نانو هستم یه روز داشتم بادوستم هاله از دانشگاه می اومدیم خونه تو راه پله دانشگاه نیما بادوتااز دوستاش که امید و حامد بودن رودیدم ایناهم دانشگاهیامون بودن همیشه سه تایی باهم...