کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
مقدمه:
قلبش مانند گنجشکی هراسان در سینه بی تابی میکرد
از پل غرق در خون دلش عبور کرده بوده ولی هنوز هراس از باختن داشت
به پشت سرش نگاهی کرد خودش بود
باید فرار کرد
آنقدر دوید که قلبش از تپیدن هم خسته شد
نفس هایش بند آمد
یعنی عاشقی آنقدر وهم و هراس داشت؟
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
آترین؛ دختر باهوش و شیطونیه که تماماً رفتارها و گفتار های پسرونهای داره، شبی به مهمونی میره که توی اون مهمونی توسط کسی خودش و چندین دختر دیگه دزدیده میشن.
آترین؛ مورد توجه کسی که دزدیدهاش قرار میگیره و سرنوشت جدیدی براش رقم میخوره ...
ساواش؛ پسر مغرور و خلافکاری هست که رقیب کاری زیاد داره...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
عشق
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
نویسنده :ح.ن
ژانر:عاشقانه ،طنز،ازدواج اجباری،اربابی
خلاصه: یکتا دختری فقیری که باباش تو قمارمیبازه و طلبکارا به جای طلب یکتا رو باخودشون میبرن و میفروشن به ارباب خلافکارا یکتا قراره با پسر رئیس خلافکارا ازدواج کنه اما در این بین اشتباهی دختر ارباب بالا که قراره بوده امروزبا پسر جذاب و مغرور...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
عاشقانه
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
توی زندگی همه ماها لبه یک پرتگاهیم، پرتگاهی به نام پرتگاه مرگ... یا اتفاقات مارو به سمت این پرتگاه میکشونه! یا اشتباهات و یا خودمون ناخواسته با پای خودمون به سمت این پرتگاه میریم...
حالا حدس میزنید داستان چیه؟! مثل بقیه داستانها تکراری که دو شخصیت هست که عاشق هم میشن؟!
نه نه، این با بقیه فرق...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
مرگ
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
#پارت_2
#رمان_تا_اخرش_بمون
بابا هم با گرمی جواب سلاممرو داد منم رفتم کمک مامان تا سفرهرو پهن کنم.
همه نشستیم دور سفره و ماکارونی خوشمزهی مامانرو میخوردیم که بابا گفت:
- جانا دخترم، دیگه نمیخوام تو این گرما بری کنار خیابون وایستی و دستبند بفروشی؛ خودم خرجمونرو در میارم!
با عجز نالیدم...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
تیارام؛ دختری شکست خورده! شکست چشیده، آزرده از پسرها بی اعتماد نسبت به همه، دختری با رویای خیس... چشمهایی گریون، قلبی بدون ضربان، مغزی خالی...
تیارام؛ سر خورده از پستی بلندی های زندگی، ترسیده از حرکت... اما همه چیز به صورت یکنواخت نمیمونه! تیارام سر پا میشه! شخصیت قوی میسازه، یک شخصیت سرد...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
نام نویسنده:هستی
ژانر:هیجانی..طنز..عاشقانه..تخیلی
خلاصه
درباره یه دختری به اسم ترانه که دلیلی مجبور میشن از اهواز به گیلان برن
داخله یکی از روستا های گیلان یه خونه میگیرن زندگی مبکنن
و ترانه زندگی در این روستا از یک نواختی بیرون میاد زندگیش پرس تکاپو میشه
با پسری عجیب غریب اشنا میشه که...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
در مورد دختری از تبار شیطنت ها و خوشی های روزه گاره که بعد از چند سال به کشورش برمیگرده ولی نمیدونه با برگشتنش قراره چه اتفاقاتی براش بیوفته و باعث آشکار شدن یه راز میشه، رازی که زندگیش و به کل تغییر میده...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
تقدیر
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
در مورد دختری از تبار شیطنت ها و خوشی های روزه گاره که بعد از چند سال به کشورش برمیگرده ولی نمیدونه با برگشتنش قراره چه اتفاقاتی براش بیوفته، و باعث آشکار شدن یه راز میشه، رازی که زندگیش و به کل تغییر میده...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
تقدیر
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
از کلاسا خارج شدیم و دیدم مهرانه و دوستش دارن جلوتر میرن...از امیر حسین خدافظی کردم و سمت پارکینگ رفتم.
دیدمش، مثل بچهای که منتظره تکیه داده بود به ماشینش و با نوک کفشش سنگو خاکها رو جابهجا میکرد...میدونم فکر کرد امروز مسخرش کردم اما خب قصدم این بود از اون نگاه غمگین خارج بشه
«منه...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
...بهنامخالقهستی...
خداوندِ باورهای دیروزم!
همین امروز بمیرانم!
زندگی در این جهنم را نمی خواهم!
بگذر از رو پر دردم که من
سالهاست از درون مردهام!
خیلیا محکومند...
یکی به زندان...
یکی به اعدام...
دیگری به بغض های شبانه...
یکی به اشک های پنهان...
و...
من هم محکوم به زندگی!
بی گناه اما همیشه...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
...بهنامخالقهستی...
خداوندِ باورهای دیروزم!
همین امروز بمیرانم!
زندگی در این جهنم را نمی خواهم!
بگذر از روح پردردم که من
سالهاست از درون مردهام!
خیلیا محکومند...
یکی به زندان...
یکی به اعدام...
دیگری به بغضهای شبانه....
یکی به اشک های پنهان....
و....
من هم محکوم به کابوسی ب اسم زندگی...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
*مهم*=این داستان تخیلی بوده و اکثر شخصیت ها و مکان ها ساختگی است بجز بعضی
پات اول=
۸ بهمن ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول دولت مشروطهٔ ایران ضعیف ترین دوران خود را میگذراند، ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزایندهٔ اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
نام رمان: یلدای قلبم
نویسنده: فاطمه ظهیری
ژانر: عاشقانه ، طنز ، غمگین
خلاصه
رمان روایتگر دختری شیطون و خوشگلی به نام یلدا است که از پسرخالش به خوشش نمیاد و پسرخالش هم از اون خوشش نمیاد ، یلدا به دلایلی مجبور میشه یه چندماهی خونه خالش زندگی کنه این دوتا هم همش با هم کل کل و دعوا دارن ولی این...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
«به نام خدایی که عشق را همانند نامش یگانه آفرید»
نام رمان: عشق بیگناه
نویسنده: ساحل پورده
ژانر: عاشقانه، جنایی، پلیسی، مافیایی
خلاصه:
باز هم یکی دیگه از رمانهای من!
مثل همیشه یه آدم خوب داریم و یه آدم بد!
یه وکیل پایبند قانون.
یه مافیای قانون شکن.
این داستان در مورد دختری به نام الساست که...
«به نام آفریننده ی تخیل»
شروع:6/4/1400
مقدمه:
سنگ قبرم را نمیسازد کسی
مانده ام در کوچه های بی کسی
بهترین دوستم مرا از یاد برد
سوختم خاکسترم را باد برد
خلاصه:
هرچه فاصلهها بیشتر میشوند، روح و قلبها نزدیک میشوند.
گذشتهای که، همه را سوزانده! بیتوجه به جوانهها!
آتنا و آسنایی که دور، اما...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه:
دختری به اسم آی گل که از جنس خاک!
دختری که مهربانی تمام وجودش را گرفته!
اما آدم های دور ورش تورا مسخره میکنند!
پدرش دیگر به او اهمیت نمیدهد!
آی گل عاشق شده عاشق کسی که رسیدن بهش غیر ممکن اما آی گل قصه ما تلاش میکنه که بهش برسه!
با ما همراه باشید تا زندگی آی گل رو مرور کنیم!
خلاصه: دختری به نام (روجیانا) که از جنس آتش است اما به خاطر طمع خود، او را از سرزمین آب اجدادیش بیرون میکنند. او به سرزمینهای دیگر سفر میکند و در بین راه با کسی آشنا میشود که او را از چالهای که خودش کنده است نجات بدهد... .
خلاصه:رمان درباره فرشته و دوستاش است برای دانشگاه دکتری میخوانند تا به وسیله ان به چین بروند و خواننده شوند و هم میشوند و اونجا یه اسپانسر و دوستای جدید پیدا می کنند و ...
********************
با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم بدون نگاه کردن به ساعت جواب گوشی را دادم و با همون صدای بم شده که...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمانتایپرمان
جذاب
خواننده
داستان کوتاه
در حال تایپرمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه