کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
تیارام؛ دختری شکست خورده! شکست چشیده، آزرده از پسرها بی اعتماد نسبت به همه، دختری با رویای خیس... چشمهایی گریون، قلبی بدون ضربان، مغزی خالی...
تیارام؛ سر خورده از پستی بلندی های زندگی، ترسیده از حرکت... اما همه چیز به صورت یکنواخت نمیمونه! تیارام سر پا میشه! شخصیت قوی میسازه، یک شخصیت سرد...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
نام نویسنده:هستی
ژانر:هیجانی..طنز..عاشقانه..تخیلی
خلاصه
درباره یه دختری به اسم ترانه که دلیلی مجبور میشن از اهواز به گیلان برن
داخله یکی از روستا های گیلان یه خونه میگیرن زندگی مبکنن
و ترانه زندگی در این روستا از یک نواختی بیرون میاد زندگیش پرس تکاپو میشه
با پسری عجیب غریب اشنا میشه که...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
در مورد دختری از تبار شیطنت ها و خوشی های روزه گاره که بعد از چند سال به کشورش برمیگرده ولی نمیدونه با برگشتنش قراره چه اتفاقاتی براش بیوفته و باعث آشکار شدن یه راز میشه، رازی که زندگیش و به کل تغییر میده...
در مورد دختری از تبار شیطنت ها و خوشی های روزه گاره که بعد از چند سال به کشورش برمیگرده ولی نمیدونه با برگشتنش قراره چه اتفاقاتی براش بیوفته، و باعث آشکار شدن یه راز میشه، رازی که زندگیش و به کل تغییر میده...
از کلاسا خارج شدیم و دیدم مهرانه و دوستش دارن جلوتر میرن...از امیر حسین خدافظی کردم و سمت پارکینگ رفتم.
دیدمش، مثل بچهای که منتظره تکیه داده بود به ماشینش و با نوک کفشش سنگو خاکها رو جابهجا میکرد...میدونم فکر کرد امروز مسخرش کردم اما خب قصدم این بود از اون نگاه غمگین خارج بشه
«منه...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
...بهنامخالقهستی...
خداوندِ باورهای دیروزم!
همین امروز بمیرانم!
زندگی در این جهنم را نمی خواهم!
بگذر از رو پر دردم که من
سالهاست از درون مردهام!
خیلیا محکومند...
یکی به زندان...
یکی به اعدام...
دیگری به بغض های شبانه...
یکی به اشک های پنهان...
و...
من هم محکوم به زندگی!
بی گناه اما همیشه...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
...بهنامخالقهستی...
خداوندِ باورهای دیروزم!
همین امروز بمیرانم!
زندگی در این جهنم را نمی خواهم!
بگذر از روح پردردم که من
سالهاست از درون مردهام!
خیلیا محکومند...
یکی به زندان...
یکی به اعدام...
دیگری به بغضهای شبانه....
یکی به اشک های پنهان....
و....
من هم محکوم به کابوسی ب اسم زندگی...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
*مهم*=این داستان تخیلی بوده و اکثر شخصیت ها و مکان ها ساختگی است بجز بعضی
پات اول=
۸ بهمن ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول دولت مشروطهٔ ایران ضعیف ترین دوران خود را میگذراند، ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزایندهٔ اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
نام رمان: یلدای قلبم
نویسنده: فاطمه ظهیری
ژانر: عاشقانه ، طنز ، غمگین
خلاصه
رمان روایتگر دختری شیطون و خوشگلی به نام یلدا است که از پسرخالش به خوشش نمیاد و پسرخالش هم از اون خوشش نمیاد ، یلدا به دلایلی مجبور میشه یه چندماهی خونه خالش زندگی کنه این دوتا هم همش با هم کل کل و دعوا دارن ولی این...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه:
همه چی از انجایی شروع شد که بار زندگی گردنش افتاد. بعد اتفاقی که افتاد ماجرای عجیبی پیش اومد. از فرارش تا پاکسازی شهر، قاتل روانی و...
چند رفیق که اتفاقات پیچیدهای براشون رخ میده.
آدم ها تغییر میکنند؛ اما این تغییر فرق داشت. او رو از یک آدم مثبت و فرشته، تبدیل به آدم سرد و شیطانی کردن...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
«به نام خدایی که عشق را همانند نامش یگانه آفرید»
نام رمان: عشق بیگناه
نویسنده: ساحل پورده
ژانر: عاشقانه، جنایی، پلیسی، مافیایی
خلاصه:
باز هم یکی دیگه از رمانهای من!
مثل همیشه یه آدم خوب داریم و یه آدم بد!
یه وکیل پایبند قانون.
یه مافیای قانون شکن.
این داستان در مورد دختری به نام الساست که...
«به نام آفریننده ی تخیل»
شروع:6/4/1400
مقدمه:
سنگ قبرم را نمیسازد کسی
مانده ام در کوچه های بی کسی
بهترین دوستم مرا از یاد برد
سوختم خاکسترم را باد برد
خلاصه:
هرچه فاصلهها بیشتر میشوند، روح و قلبها نزدیک میشوند.
گذشتهای که، همه را سوزانده! بیتوجه به جوانهها!
آتنا و آسنایی که دور، اما...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه:
دختری به اسم آی گل که از جنس خاک!
دختری که مهربانی تمام وجودش را گرفته!
اما آدم های دور ورش تورا مسخره میکنند!
پدرش دیگر به او اهمیت نمیدهد!
آی گل عاشق شده عاشق کسی که رسیدن بهش غیر ممکن اما آی گل قصه ما تلاش میکنه که بهش برسه!
با ما همراه باشید تا زندگی آی گل رو مرور کنیم!
خلاصه: دختری به نام (روجیانا) که از جنس آتش است اما به خاطر طمع خود، او را از سرزمین آب اجدادیش بیرون میکنند. او به سرزمینهای دیگر سفر میکند و در بین راه با کسی آشنا میشود که او را از چالهای که خودش کنده است نجات بدهد... .
خلاصه:رمان درباره فرشته و دوستاش است برای دانشگاه دکتری میخوانند تا به وسیله ان به چین بروند و خواننده شوند و هم میشوند و اونجا یه اسپانسر و دوستای جدید پیدا می کنند و ...
********************
با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم بدون نگاه کردن به ساعت جواب گوشی را دادم و با همون صدای بم شده که...
درباره یه دختره تو دانشگاه با یکی از همکلاسیهاش بحثش میشه والکی میگه که استادشون نامزدشه و این حرف به گوش استادش میرسه و استادش مجبورش میکنه که باهاش ازدواج که رییس دانشگاه هم دایی استادش بود فامیلی رییس دانشگاه هم آقای مهربان بود
اسم
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
باسلام.
دنبال اسم رمانی هسم
موضوعش از این قراره.
یه دختره رو تو خیابون اذیت میکنن ی پسره جونشو نجات میده.
از قضا همسایه هم دیگ درمیان.
پسره خیلی شیطون بوده با دخترای زیادی رفتامد داشه آخرس عاشق این دختر میشه میان تو اپارتمان دختره زندگی میکنن زیاد یادم نمیاد. میشه لطف کنید اسم رمانو بگید
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
سلام خسته نباشید من چند سال پیش ی رمان خوندم الان اسمش یادم نیست دختر تو خیابون بود داشت برمیگشت خونه که ی پسر ک تو ماشین م*س*ت بود جلو اونو میگیره و میبرش خونه بهش مزاحمت میکنه بعد دختر رو ب زور نگه میداره میگه بچه رو ک بدنیا آوردی میتونی بری بعد دختره بعد از ب دنیا آوردن بچه ولش میکنه میره پیش...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
من به سرتق معروف بودم دختری که اگه ی روز دعوا نمیکرد روزش شب نمیشد. ولی در مقابل تو میشدم اتشفشان خاموش شایدم یه گربه لوس بهترین روز هام رو در کنار تو داشتم. ولی همه اش ارامش قبل طوفان بود چون سرنوشت خوابای بدی برامون دیده بود و این من بودم که ازت فرار کردم. توی عشق تو سوختم و باز متولد شدم...
انجمن رمان
انجمن رمان فور
انجمن رمان نویسی
انجمن ناول فور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالاررمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمانرمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه