• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

آموزش نویسندگی خلاق چیست؟

ک

کاربر حذف شده 13

مهمان
مهمان
نویسندگی خلاق چیست؟

اندیشه انسان زمانی ارزش پیدا میکند که بیان شده و به انسان های دیگر منتقل شود و چه بسا بسیارند انسان هایی که پویاترین ذهن را داشته و از اندیشه ای ناب برخوردار بودند لیکن به دلیل عدم انتقال آن اندیشه به سایرین امروز نامی از آنها برده نمیشود و اندیشه آنها نیز محکوم به فوت شده است.

وسیله و ابزار انتقال اندیشه واژه است، هرچند ممکن است تصویر نیز توانایی انتقال اندیشه را داشته باشند لیکن پر واضح است که قدرت انتقال داده میان واژه و تصویر قابل مقایسه نیست که به عنوان نمونه میتوان میان انسان غارنشین و انسان تاریخ نویس به مقایسه نشست.

جدا از مبحث فوق، زمانی که به بررسی دایره وسیع زبان میپردازیم، تلاقی اندیشه ای که زاده ذهن انسان است و دریای پرتلاطم زبان و واژگان دنیایی ژرف را برای انسان اندیشمند نمایان میکند که اهمیت واژگان را بیش از پیش یادآوری میشود.

شاید شما هم اکنون بتوانید به یک وضعیت نامشخص و ناملموس که صرفا زاده ذهن شماست بیاندیشید، ذهن شما در این مورد آزاد است اما آیا میتوانید وضعیت فوق را به رشته کلام درآورید؟ حتی اگر موفق به این کار شوید هرگز به واسطه واژگانی که شما مورد بهره قرار داده اید آنچه در ذهن شما نقش بسته عینا در تصور من نقش نخواهد بست زیرا بر خلاف

اندیشه، بیان اندیشه در چنگال واژگان و زبان اسیر است.

این واژگان هستند که مشخص خواهند کرد چه میزان از اندیشه شما، به چه شکل و با چه کیفیتی به مخاطب منتقل شود و به بیانی ساده تر باید اذعان داشت واژگان از یک سو توانایی بزرگ جلوه دادن یک اندیشه ساده را دارا هستند و از سوی دیگر میتوانند یک اندیشه ناب را به طور کامل نابود کنند. تنها کافی ست واژه نامناسب در جای نامناسب بکار برده شود، باقی ماجرا مشخص است.

اما بیان اندیشه نیز خود به دو بخش عمده تقسیم میشود :

الف - گفتار

ب - نوشتار
این دو مقوله در قدیم الایام دارای تفاوت بسیار زیادی بودند به طوری که دو دستور زبانی کاملا مجزاء اصول آنها را شکل میداد. به طور مثال در گلستان سعدی با این خاطره رو به رو میشویم :
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیر و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمه الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته. پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانه ای بگزارد چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفته اند که مرده اند، گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که
در پوستین خلق افتی.
به طور قطع سعدی زمانی که این ماجرا را برای دیگران به صورت شفاهی تعریف میکرد اینگونه و با چنین کلماتی جملات خود را نمی آراست و شاید به این شکل به بیان این خاطره می‌پرداخت:
به خاطر دارم که در دوران کودکی بسیار عبادت کرده، شب را به عبادت میگذراندم و در این امر بسیار جدیت داشتم. شبی در محضر پدر تا صبح بیدار بودم و قرآن میخواندم اما گروهی در کنار ما خوابیده بودند و حتی برای نماز صبح نیز بیدار نشدند. به پدرم گفتم از این افراد یک نفر هم بیدار نمیشود تا نماز بخواند انگار به جای آنکه بخوابند مرده اند! پدرم نیز در پاسخ گفت تو هم اگر بخوابی بهتر از این است که به غیبت آنها بپردازی.

اگر نوشتار بالا در همان قرن ششم هجری از زبان شخصی بجز سعدی به زبان محاوره در می آمد قطعا با نثری بسیار ابتدایی تر از آنچه ذکر شد مواجه میشدیم و مقایسه آن با اصل نوشتار سعدی بیان کننده تفاوت فاحش میان زبان گفتار و نوشتار در قرون گذشته میباشد که با بررسی آثار دیگر ادبیات فارسی مانند مقامات حمیدی این اختلاف بیش از این نیزنمایان خواهد شد.

در اینجا یک مسئله مهم را نباید فراموش کرد. فهم گفتار به دلیل بیان شفاهی واژگان آسان تر است حتی اگر اصول و دستور زبان به طور صحیح در آن بکار برده نشود، اما این مسئله در نوشتار صادق نیست زیرا به طور کلی درک نوشتار سخت تر از گفتار است که این امر ناشی از وجود حشو یا همان نوع بیان واژگان به صورت مکث دار یا کشدار در گفتار است. حال تصور کنید مخاطب نوشتار شما فرد خاصی که شما با روحیات وی آشنا هستید نباشد، در اینجا نوشتار برای درک شدن نیاز بیشتری به اصول و دستور زبان پیدا خواهد کرد. این مسئله را به شکل عکس نیز میتوان عنوان کرد، به اینگونه که هر چه نوشتار ما از لحاظ ادبی اصولیتر باشد مخاطبان عام تری خواهد داشت و از جانب افراد بیشتری درک و فهم خواهد شدس.

با تمام این اوصاف باید به یاد داشت در زمان فعلی تفاوتی میان دستور زبان نوشتاری و گفتاری وجود ندارد و عمده مشکلات افرادی که خوب سخن میگویند ولی بد مینویسند خلاصه میشود در دو نکته : یک، این افراد میان نوشتار و گفتار از لحاظ دستور ادبیات تفاوت قائل میشوند و دو، این افراد از بد نوشتن بیم دارند! و این اصل را نیز نباید فراموش کرد

که ترس از هر چیز نهایتا موجب افتادن به دام همان چیز خواهد شد.

یک نویسنده در وهله نخست باید تلاش خود را معطوف به نزدیکی میان نوشتار و گفتار کند. این همان چیزی ست که آن را با نام نویسندگی خلاق میشناسیم! یعنی تلاش برای نزدیکی نوشتار و گفتار.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین