• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

مجموعه شعر اشعار ظهیر فاریابی.

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
آن همایست همتت که مقیم
اندام آسمانش زیر پر است

هر کجا موکب تو نهضت کرد
بخت چون بندگانش بر اثر است

آتش فهر توست آنک به حجم
هفت دوزخ به جنب او شرر است

فیض احسان توست آنک به قدر
هفت دریا به نزد او شمر است

نظر همّت تو را هر شب
برتُتُقهای آسمان گذر است

مدتی شد که بر امید قبول
بنده در انتظار آن نظر است

شهریارا تو منگر آن کامروز
شعر من در زمانه مشتهر است

این نگه کن که نزد دانش من
شعر عیبست اگر چه هم هنر است

تا در ادراک چشم پیکر ماه
گاه چون نعل وگاه چون سپر است

چون سپر باد پشت جاهت پهن
که حسودت چو نعل پی سپر است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
خسروا ،وقت می گل فام است
رونق عیش درین ایام است

باغ پر مطرب خوش الحان است
دشت،پرشاهد سیم اندام است

در جهان نکهت انفاس صبا
همچو انعام شهنشه عام است

لاله را سوز دل اندر سینه است
غنچه را شادی جان در کام است

شاخ بید از گذر موسم باد
چون دل خصم تو بی آرام است

همه اسباب طرب جمع شده ست
این چه خوش وقت وچه خوش هنگام است

یار در مجلس وگل در چمن است
عود در مجمر و می در جام است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
بخت یاری ده و اقبال مطیع
آسمان بنده و گیتی رام است

بر سر نامه دولت عنوان
نصرة الدین ،عضد الاسلام است

شاه بوبکر محمد تویی آن
که شعارت کرم و انعام است

پخته شد نان جهانداری تو
طمع خصم سراسر خام است

وقت احسان وگه عنف تو را
دست برجیس و دل بهرام است

کامران باش و زشادی برخور
که بداندیش تو دشمن کام است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
روز جشن عرب و وقت نشاط عجم است
شادزی گرچه فلک باعث اندوه و غم است

خویشتن رنجه مدار از قبل فقد مراد
می خور انگار که آن نیز وفا و کرم است

شاه انجم زکمین گاه افق بیرون تافت
وقت پرداختن مدحت شاه عجم است

قصه ملک جم وجام مرصع مشنو
جام بر کف نه وانگار که آن جام جم است

ذکر باغ ارم و آتش نمرود مکن
آتشی برکن و انگار که باغ ارم است

بی می روشن اگر تیره شد آیینه عیش
بس عجب نیست که گیتی همه افسون دم است

دولت شاه جهان است که ماند جاوید
بر جهان تکیه مکن کو به فنا متهم است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
آسمان بر درش از جنس عبید و خدم است

آنک در نوبت او مطلع خورشید فلک
زیر منجوق سراپرده و ماه علم است

وانک در موکب میمونش گه غلغل کوس
فزع صور به نسبت چو صریر قلم است

ور نگنجد سخن او ز لطایف به حساب
زین سبب حکم درین لازم جذر اصم است

خسروا آب حسام تو فرو شوید پاک
هرچه بر چهره آفاق غبار ستم است

باز بی واسطه دست غضبت محو کند
هرچه بر تخته گردون زشقاوت رقم است

دولت از بهر طواف در تو بست احرام
که جناب تو ز حرمت چو حریم حرم است

منتظم شد به تو احوال جهان جمله چنانک
مرتع آهوی چین ، بیشه شیر اجم است

زلف چنگ است که در بزم تو با تشویش است
چشم ساقی است که با رونق جاهت دژم است

از پی چشم بدست اینک در ایام بهار
خار با خاصیت عدل تو با گل بهم است

فلک از راتب انعام تو پر کرد شکم
گرچه سرتاسرش از روی حقیقت شکم است

وهم را دست به قصر شرفت می نرسد
گر چه نُه کرسی گردونش به زیر قدم است

نام والقاب تو کز لوح فلک محو مباد
زینت چهره دینار وجمال درم است

تا به خاصیّت احکام فلک طبع جهان
قابل نیک و بد حاصل نفع والم است

دست حکم فلک از ملک جهان کوته باد
دولتت را چه رسیده ست،وز او خود چه کم است؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
شاها درِ تو قبله شاهان عالم است

گردون تو را مسحر و گیتی مسلم است



مقصود آفرینش عالم تویی از آنک

ذات مطهرت سبب نظم عالم است



هم چشم مهر و ماه به روی تو روشن است

هم جان جن وانس به یاد تو خرم است



عالم به توست زنده که تو جان عالمی

زین غصه جان خصم تو موقوف یک دم است



هرگز نزاید از تو گرانمایه تر گهر

زان آب و گل که مایه ترکیب آدم است



چون مولد مسیح قدومت مبارک است

چون سجدگاه خضر جنابت مکرم است



هرجا که از حوادث گردون جراحت است

آنرا ز بِرّ و لطف تو صدگونه مرهم است



بنمود خنجر تو در احیای ملک و دین

آن خاصیت که در دم عیسی مریم است



از دین مصطفی رمقی مانده بود بس

امروز زنده کرده شاه معظّم است



ای خسروی که قصه یکروزه رزم تو

صد ساله کارنامه کاووس و رستم است



آنجا که نعت صورت خوبان رود ، تو را

دل سوی قد نیزه و گیسوی پرچم است



چندان بریخت خنجر تو خون دشمنان

کاجزای خاک تا به ثری جمله در نم است



فتح وظفر به جوهر تیغ تو قایمند

نی نی که تیغ تو همه فتح مجسم است



نوک سنانت بر ورق نصرت و ظفر

حرفی است کاندرو همه آفاق مُدغَم است



گرصد هزار عید و عروسی است خصم را

با یک سیاست تو همه عین ماتم است



صد کاسه انگبین را یک ذرّه بس بود

زان چاشنی که در بن دندان ارقم است



از روی قوت ارچه جوان است بخت تو

برچرخ پیر از ره رتبت مقدم است



خصمت برای ملک بسی جهد کرد لیک

توفیق،اصل معتبر وباب معظم است



بر رای روشن تو چو خورشید ظاهرست

گردر ضمیر چرخ یکی راز مبهم است



تا چون شهاب با تو فلک دل نهاد راست

همچون هلال قامت اعدات پر خم است



یکتا شده ست رشته شاهی به عهد تو

الحمدلله ارچه که یکتاست محکم است



خصم تو گر ز ذرّه فزون است در عدد

با آفتاب تیغ تو از ذرّه ای کم است



چون تو به کام خویش رسیدی از ین سپس

گر خصم گرددت همه گیتی که را غم است؟



برتخت ملک رفت سلیمان کنون چه باک؟

گرصد هزار دیو طلبکارِ خاتم است



خرم نشین همیشه وبرخور ز مملکت

کاسباب خرّمی همه پیشت فراهم است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
آنک به حق داور زمان وزمین است
خسرو پیروز بخت نصرة دین است

حامی اسلام بیشکین که چو گردون
مرکب دوران او همیشه بزین است

آنکه در اطراف ملکش از در طاعت
خسرو انجم کمینه قلعه نشین است

وانک ز بهر نثار موکب قدرش
دامن افلاک پر ز دُرّ ثمین است

دولت ودین را برای دفع حوادث
نام بزرگش همیشه نقش نگین است

پیش کف او به نیم ذرّه نسنجد
هرچه در احشای برّ و بحر دفین است

راتب یک روزه نیست بخشش اورا
هر چه پس افکنده شهور و سنین است

عرصه جاهش ورای بحر محیط است
پایه قدرش فراز چرخ برین است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
همت او هر زمان زچرخ ببخشد
صدره چندانک طول وعرض زمین است

روی به هر جایگه که آورد او را
دولت واقبال بر یسار و یمین است

شخص سعادت روا بود که ندارد
پای زدرگاه او که حِصن حصین است

چشم فلک خیره شد به نور جبینش
فرّ الهی است آن نه نور جبین است

ای مَلکی کز نسیم خُلق تو دایم
مغز فلک همچو ناف آهوی چین است

ملک تو جایی رسیده است که انجا
پیشگه چرخ صف باز پسین است

دعوی شاهی تو را رسد به حقیقت
لاف زسر پنجه کار شیر عرین است

دشمن تو جان کجا برد؟که خدنگت
پیش وپسش چون قضای بد به کمین است

دین خدا از تو باقی است معونت
لاجرمت روز و شب خدای مُعین است

ملک تو از گردش زمانه مصون باد
کانچه به کارآید از زمانه همین است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
انک بر تخت مکرمت شاه است
شرف الدینِ حق شرفشاه است

در تکاپوی خدمتش جوزا
از کمر بستگان درگاه است

وز پی امتثال فرمانش
چرخ را دیده بر سر راه است

لطف او بر صحیفه های ریاض
کاتب نقش صبغة الله است

کوه در پیش حلم راسخ او
همچو در پیش کهربا کاه است

در نفاذ امور نتوان گفت
که مر او را فلک ز اشباه است

پیش او حمله های شیر فلک
راست چون حیله های روباه است

ای ز رفعت به منزلی که در او
طاق گردون نظیر خر گاه است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
شاهی که شیر پیش حسامش چو روبه است
فرمان ده جهان عضدالدین طُغَنشَه است

آن خسروی که خسرو اجرام آسمان
در تحت حکم او چو مقیمان در گه است

از بهر جذب خنجر بیجاده رنگ اوست
در آخر مَجِرّه اگر پرّه کَه اوست

شاها طراز رایت ونقش نگین تو
تا روز حشر آیت نصرٌ من الله است

رای تو بر محیط فلک خیمه زد چنانک
گویی که آفتاب دو یا آسمان ده است

در روزگار عدل تو عالم ز خرمی
گویی که طبع زیرک یا عیش ابله است

دریا به قبضه کف گوهر نشان توست
آری بلور نیز به گوهر مشبه است
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین