کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
شاید همهی ما دیوانگانی باشیم که همیشه سرگردانیم و در فضای بیمنتهای جهان به دنبال حقیقت و سعادت موهوم قدم میزنیم و شاید این حقیقت هرگز وجود نداشته باشد...
یکی از نشانههای بلوغ یک فرد همین است، اینکه بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد، درک کند، حتی اگر برای خودش اهمیت چنداچندانی نداشته باشد.
بیشتر آدمها در نوعی بی خبری همیشگی زندگی می کنند. آنها همیشه امیدوارند که چیزی اتفاق بیفتد و زندگیشان را دگرگون کند.حادثه ای، برخوردهای اتفاقی، بلیط برنده بخت آزمایی، تغییر سیاست و حکومت. آنها هرگز نمیدانند که همه چیز از خودشان آغاز می شود ...
بیشتر ما با این ندا بزرگ شدیم :
دوستت دارم اگر ...
دوستت دارم اگر ...
دوستت دارم اگر نمره کارنامهات خوب باشد
دوستت دارم اگر دبیرستانت را تمام کنی
اوه ، چقدر دوست دارم مردم بگویند پسرش دکتر شده !
و بدین ترتیب ما عملاً به تدریج باورمان میشود که میتوانیم با رفتار خوب محبت بخریم ، یا جایزه بگیریم ، یا هر چیز دیگری را بهدست آوریم. بعد هم با کسی ازدواج میکنیم که میگوید : «دوستت دارم اگر فلان چیز را برایم بخری!»
اگر ما بتوانیم کودکان خود و نسل آینده را با محبت بدون قید و شرط و با انضباطی محکم و یکنواخت و بدون تنبیه بزرگ کنیم ، این کودکان هرگز از زندگی یا مرگ نخواهند ترسید و دیگر لازم نیست بنشینیم کتابهایی درباره مرگ و مردن بنویسیم!
چقدر دلپذیر است اگر موقعیتی پیش آید و شما بتوانید به دیگری بگویید «من به تو نیاز دارم.»
ما همیشه تصور میکنیم چون بزرگسال هستیم باید متکی به خود و آزاد بوده و به کسی محتاج نباشیم و شاید به این دلیل است که اکثر ما از درد تنهایی به جان آمدهایم، در حالی که نیاز داشتن امری بدیهی و طبیعی به شمار میآید و مهم است اگر به چیزی احتیاج داشته باشیم و بتوانیم آن را به زبان بیاوریم.
دوست داشتن کسی در حکم خواندن اوست. در حکم آن است که بتوانیم تمامی جملههایی که در دل دیگری است را بخوانیم... هولناکترین اتفاقی که میتواند میان دو انسان دلبستهی یکدیگر روی دهد، این است که یکی از آن دو گمان برد که همهچیز دیگری را خوانده است و این سبب گردد که از او دور شود ...
دل دیگری کتابی است که به تدریج نگاشته میشود و جملههای آن میتواند با گذشت زمان «غنا» یابد. ساخت و پرداخت دل آدمی تنها آنگاه به نقطه پایان میرسد که مرگ آن را از میان ببرد.
وقتی دو انسان پخته و معنوی به هم دل میبازند، یکی از بزرگترین پارادوکسهای زندگی اتفاق میافتد. یکی از زیباترین پدیدههای جهان هستی رخ میدهد.
آنها با هم هستند و در عین حال به شدت مستقل و تنها هستند!
آنقدر به هم نزدیکند که انگار هر دو آنها یک نفرند، اما در عین حال با هم بودنشان فردیتشان را نابود نمیکند. با هم هستند و تنها هستند. با هم بودنشان کمک میکند که تنها باشند.
اگر دو انسان پخته عاشق هم شوند، بدون حس مالکیت، بدون سیاست و بدون ریاکاری به هم کمک میکنند که آزاد باشند...