• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
دلنوشته های کاربران

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
نام اثر
سلب
نام پدید آورنده
نیکو تهرانی
ژانر
  1. عاشقانه
  2. درام
مقدمه :
قلم من! همیشه دلی کاغذان را سیاه کرده.
ارجی ندارد، ژاژ بنویسد یا نافع!
شالوده این است که تو تنها مخاطب قلم منی!
تنها مخاطبی، تا بی‌نهایتی واژگان و اتمام ادبیات.
راستی! گفتم دل؟
قلم مرا احمق فرض نکن!
او خیلی خوب می‌داد که تو هیچ گاه آژارش را نمی‌خوانی... .
او برای دل پر من می‌نویسد!
پر از آن ناگفته‌های که هیج گاه نشنیدی.
راستی؟ کدام جادو گری در گوشت ورد خواند که ناگاه عشقت را از من دیوانه، سلب کردی؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: mrbump

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
پرهای قلبم تکه تکه جدا شد.
دیگر اثری از گل های سرخ نیست...
ترس و واههه چنگ می زند‌ بر نگاهم و
ازسوزش جایش...ابر نگاهم صاعقه می خوردو
خون می بارد!
حال من ،حال داء است.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
به یادم هستی، یا که نیستی
عشم را باور کنی یا نکنی
اما من هنوزم لیلی ات می مانم
و در هوایی که نفست نیست
بی نفس می شوم
نباشی
دل دیوانه انگار قصد پریدن می کند
اسمان با نگاهش قصد باریدن می کند
و چشمان من در گذرگه ات جا می ماند
دنیا به یکباره برایم تیره و تار می شود گویی که دنیایی ندارم.
نباشی بغض هایم تلنبار می شود و بعد اهسته همچو خنجری گلویم را می فشارد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
شاید نتوانم روبه‌رویت بایستم و فریاد عشق برآورم!
اما...
کلمه ها غرق در فریاد هستند!
در الفبای عشق من تنها یک کلمه وجود دارد...
آن‌هم نام توست!
که با هر لغزشی که از قلمم سر میزند؛رهسپار دیار کاغذ می‌شود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
میبینی...
هیچ چیز در دنیا حقیقی نیست!
حتی آینه که بند بند وجودش را با راستی گره زده اند دست راستت را چپ نشان می دهد
اما...
یک چیز حقیقیست...
آن هم احساسی است که من دارم
احساسی که تکه تکه اش درست و راست است
احساسی به استواری کوه...
به لطافت پر...
احساسی که دیگران نامش را عشق گذاشته اند
اما برای من...
نام دیگری دارد...
آن احساس تمام زندگی من است
تمامش...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
صدای قلبم، تنها صدا در جانِ بی‌جانم است.
صدای خاموشی بر روح، گوارای تنم.
خطی هموار صدر می‌کند و برقی چنان افت.
سر می‌خورد و باز به بالا می‌رود.
با جان گرفتنش، چشم باز می‌کنم.
با عنفوان رگش، رقم به کرسی می‌نشانم.
فرودش، حرف‌ زدن را به یاد می‌آورم.
و اما، با خطِ صافش، خطی دیگر را نبضی بر ضربان می‌سازم.
ضربان، می‌میرد و با مرگش، ضربانی دیگر جان می‌گیرد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
باید به شکسته دلان بگویی
پینه های دستت از کار کردن نمی توانند کاری کنند که شب ها با آن ها اشک های دلتنگیت را پاک نکنی
دوری ها نمی توانند کاری کنند که قلبت، مانند دستانت از او جدا شوند
تلخ است اما واقعیت این است که
دل شکستگان نمی توانند دلدارشان را فراموش کنند
تو هیچ وقت شخصی که عروسکت را خراب کرده فراموش نخواهی کرد
چه انتظار داری کسی که قلبت را شکسته فراموش کنی؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
وقت هایی هست که دوست داری در آغوشش بگیری
آنقدر محکم و آنقدر طولانی که نرود
گاهی حتی نمی خواهی لحظه ای از آغوشش جدا شوی
گویا قرار است فردا برود
آن قدر در آغوشش می کشی، بویش می کنی، که او هم خنده اش می گیرد و می گوید:
_ کسی من رو نمی خوره ها.
و ای کاش می دانست که روزی همین زمانه او را از من می خورد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
یک بار هم شده تو بنویس
یک بار هم شده تو شاعر شدن را بیاموز
یک بار هم شده...
با قلب و شکل و قلم من زندگی کن
و آن وقت است که می فهمی
نتوانی
نگویی
بنویسی
نفهمد
چه دردی دارد
آن وقت است که می فهمی
نمی شود با دردم کنار آمد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
قبل از آمدنت
نوشته هایم ساختگی بودند
دوست دارم حرف بود
کلمه به کلمه پوچ بود
آمدی
من شدم شخصی که وقتی می نویسد
با هر جمله می خندد
می گرید
یادت می افتد
دوستت دارم هایم پر از احتیاط شده
به هرکسی نمی گویم دوستت دارم فقط به تو
می دانی؟
آمدنت دگرگون کرد
زندگیم را
خنده ام را
فکر را
حالا که فکر می کنم
می فهمم که قبل از آمدنت
کل وجودم خزان پاییزی بود
و تو شدی نسیم بهاری که پربار کرد تک به تک کلماتم را
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین