کاش جرئت داشتم امشب به چشمانت زل میزدم
و میگفتم 43 نامه عاشقانه برایت نوشته ام.
امشب که تو از همیشه به من نزدیکتر بودی،
امشب که تو بیشتر از همیشه به چشمانم نگاه کردی،
امشب که حس تجربه کردنت تشنه ام کرد،
سیرابم نساخت، حتی پس از صحبتی طولانی!!!!!!
کاش جرئت داشتم.
کاش جرئت داشتم
لحظاتی که از غمت گفتی دستت را بفشارم
و بگویم
اندکی دردت را روی دوش من بگذار
بگذار امروز که دل بسته و شیدای توام
اندکی از اندوهت را به دوش بکشم ؛عزیزترینم.
کاش شاعر بودم
همان دم
زیباترین غزل را برایت می سرودم
مینوشتم کف دستانت
تا عطر احساسم همه وجودت را فرا گیرد.
کاش من همان علیای همیشگی بودم
کاش شرم نگاه کردنت را نداشتم
آن وقت تو را مهمان یک نگاه عاشقانه میکردم
نگاهی که سخنها داشت برایت.
کاش جرئت داشتم
آن وقت تا خود هر روز
برایت آواز میخواندم تا با صدای عشق به خواب روی.
کاش من هم با زبان خودم برایت عشق را معنا میکردم
آن وقت میفهمیدی چقدر بی انتظار طلبت میکنم.
کاش لحظه ای مال من بودی
آن لحظه را تا خود صبح در مشت میگرفتم تا از دست ندهم.
کاش امشب ثانیه ها می ایستاد
من تو را مهمان اولین بوسه عاشقانه ام میکردم.
"علیا"
انجمن رمان
دانلود رمان
تایپ رمان