• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

دلنوشته از یک رهگذر

ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
دل نوشته ندارم


حرف های پیچیده....جملات پر تکلف.

من تو را خلاصه میکنم در همین یک جمله انتهایی.

باور کن....هنوز عاشقانه دوستت دارم...فقط میترسم سر بلند کنم و تو بخندی...دلم فرو میریزد :)
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
سرمای خیابان،




نور دو چراغ
دو ماشین در امتداد یکدیگر
در انتهای یک خیابان شلوغ
********************************
من و تو!
عجیب ترین واژه های مترادف
و یا
حتی متضاد این شهر
********************************
چند دقیقه...
نه نه چند ثانیه
به کوتاهی یک شبِ یلدا
********************************
لبخندی از سر شوق
و سکوت
به احترام خط قرمزی
که تو میانمان کشیدی
********************************
راستی
یک بار ثانیه ای بیشتر وقت بگذار
این خط قرمز را برایم معنا کن

"علیا"
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
می ترسم


تمام نامه هایی را که با حوصله برایت نوشته ام،

سر سری بخوانی...

برای نوشتن تک تکشان،

گاه رنج کشیده ام...

گاه اشک ریخته ام....

و گاه دوباره عاشقت شده ام....
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
یک هفته است،دقیقه و ثانیه


به این فکر میکنم

که دیگر به تو فکر نکنم

باز هم شد همان

جا خوش کردی میان افکارم.



امشب اما مطمئن شدم مال من نیستی...

اما فکرم هنوز اسیر توست....اسیر این تفاوت!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
دفترچه خاطرات من!
زندانی قفل کمدی شده است که
حکم اسارتش را تـــــــــــــــــو امضا کردی!!!
.
هر روز صدایش را میشنوم
ناله سر میدهد...رهایش کنم
اما من قسم خورده ام که
در این عشق، همیشه حاکم تو باشی!!!
.
حالا هی حکم کن، خشت!!!!
خشت به خشت های دیوار بینمان اضافه میکنم!!!
.وای از آن روزی که حکمت دل بیاید...
چه صفایی دارد
دست آخر...
" حاکم کُتی "
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
وای اگر این پنجره لعنتی
لحظه ای باز شود و تو آنجا باشی!!!!

من تمام ثبت احوالهای شهر را بسیج میکنم
تا آن لحظه را به نام من ثبت کنند...چه خوش احوالی!

"علیا"
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
می دانی
گاهی جهان
با همـــــــــــــه ی بزرگیش
گنجایش وسعت بعضی از آدمها را ندارد
خفه میشود وقتی سایه شان
پهن میشود در این بی انتهایی

می دانی
بزرگی این بعضی ها
زمانی احساس میشود
که فرشته شده اند،
که رها کرده اند
بعضی از جاهای خالی
این برگه امتحانی ملعون را
که روزی،بزرگی
نامش را گذاشت زندگی

درست مثل روزی که تو...فرشته شدی


"علیا"
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
کاش جرئت داشتم امشب به چشمانت زل میزدم


و میگفتم 43 نامه عاشقانه برایت نوشته ام.



امشب که تو از همیشه به من نزدیکتر بودی،

امشب که تو بیشتر از همیشه به چشمانم نگاه کردی،

امشب که حس تجربه کردنت تشنه ام کرد،

سیرابم نساخت، حتی پس از صحبتی طولانی!!!!!!



کاش جرئت داشتم.



کاش جرئت داشتم

لحظاتی که از غمت گفتی دستت را بفشارم

و بگویم

اندکی دردت را روی دوش من بگذار

بگذار امروز که دل بسته و شیدای توام

اندکی از اندوهت را به دوش بکشم ؛عزیزترینم.



کاش شاعر بودم

همان دم

زیباترین غزل را برایت می سرودم

مینوشتم کف دستانت

تا عطر احساسم همه وجودت را فرا گیرد.



کاش من همان علیای همیشگی بودم

کاش شرم نگاه کردنت را نداشتم

آن وقت تو را مهمان یک نگاه عاشقانه میکردم

نگاهی که سخنها داشت برایت.



کاش جرئت داشتم

آن وقت تا خود هر روز

برایت آواز میخواندم تا با صدای عشق به خواب روی.



کاش من هم با زبان خودم برایت عشق را معنا میکردم

آن وقت میفهمیدی چقدر بی انتظار طلبت میکنم.



کاش لحظه ای مال من بودی

آن لحظه را تا خود صبح در مشت میگرفتم تا از دست ندهم.





کاش امشب ثانیه ها می ایستاد

من تو را مهمان اولین بوسه عاشقانه ام میکردم.



"علیا"
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
"اینو هم بزن" هایت بهانه ای شد برای به یادت شاد بودن...

تنها کافی است سخنی بگویی...

آن سخن برای من از تمام کتاب های دنیا با ارزش تر خواهد بود

و من تا آخرین روز دوست داشتنت...

این را هم میزنم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
من از نگاه کردن به تو میگریزم


تو بی تفاوت تر میشوی

...تو به تنهایی همه قوانین طبیعت را میشکنی!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین